آکتور چه دارد؟ چه ندارد؟

سریال آکتور به کارگردانی نیما جاویدی و تهیه‌کنندگی مجید مطلبی سریالی است که بسیاری از آنچه دیگران آرزویش را دارند، یکجا دارد و سریالی است که یک عنصر مهم و کلیدی برای سریال سازی را ندارد.

سریال اکتور مجموعه از بازیگران رنگارنگ دارد که رویهم هزینه هنگفتی برای جلب آنها صرف شده، اکتور لوکیشن های مختلفی دارد که برای چیدمان آنها دقت بالایی صرف شده، آکتور گریم های اغراق آوری دارد که برای طراحی آنها زحمت زیاد؟؟ نه! این یکی چندان زحمتی ندارد ولی به هر حال پیش بینی ذهنی، لازم داشته. آکتور طراح صحنه وسواس آلودی دارد تا سریالی شیک و خواستنی باشد ولی…

آکتور یک عنصر مهم ندارد و آن هم داستان پرکشش برای ساخت یک سریال ۲۵ قسمته! بله! درست گفتیم! این سریال برای عرضه در ۲۵ قسمت -که می‌شود ۲۵ هفته و حدودا شش ماه – تولید شده ولی خط داستانی را که می نگرید انگاری برای یک فیلم نود دقیقه ای یا نهایتا مینی سریال شش قسمتی نوشته شده.

ذات مرور زندگی دو بازیگر توانا ولی گمنام که اسیر هنر برای کاسبی می‌شوند و ناگزیر به فرورفتن در نقش‌های مختلف خیلی هم خوب است ولی اینکه چنین داستانی را تا ۲۵ قسمت ادامه دهی نیاز دارد به زنجیره ای محکم که حلقه ها را به هم پیوند دهد. زنجیره ای که اینجا زیادی سُست است. کمی عشق، کمی مضرات شیشه بازی، کمی مصائب خیانت، کمی عدم وفا، کمی بی مهری به والدین، کمی سوداگری به بهانه محبت سازی، اندکی خرافات و داستان رمالی و…

آن وسط یک موسسه کارآگاهی وجود دارد که مدیرش می‌گوید قانونی است و کارش استخدام بازیگر برای جمع آوری سند و مدرک که نمود بیرونی اش برای‌مان محسوس نیست درست مثل آن مغازه عطر فروشی که بیشتر یادآور بوتیک های حوالی کاخ باکینگهام است تا عطرفروشی در خیابان وزرا.

به هر حال وقتی آکتور نزدیک به ده قسمت را رد می‌کند و همه موج سازیش می‌شود گریم کردن نوید شبیه به کاظم افرندنیا و حرف زدنش مشابه عزت انتظامی، یعنی سریال، لنگ می‌زند.

این لنگی داستانی را در فیلم سرخپوست نیما جاویدی هم دیده بودیم. آنجا هم با بذل و بخشش سرمایه‌گذار، لوکیشنی مناسب برای روایت داستانی پررمز و راز در زندان فراهم شده بود ولی قلت داستان، باعث شده بود فیلم اگر بفروشد بیشتر به خاطر نوید باشد…

نیما جاویدی شاید در بازسازی نماهایی سوپر عریض از زندان یا آسایشگاه خوش ذوق باشد ولی در داستان گویی، نه! بهترین پیشنهاد برای چنین علاقمندانی این است که هم رمان بخوانند و هم به جای حس تالیف، به سمت اقتباس از آثار ادبی بروند و درنهایت اگر می‌خواهند بنویسند حتما یک مشاور خبره کنار خود بگذارند وگرنه بیش از کارگردانی، این هنر طراح گریم، فیلمبردار یا طراح صحنه خود است که به رخ می‌آید.

یادمان نرود که بگوییم بازی های بهتر آکتور از امثال مجید پتکی و هومن برق نورد در نقش‌های مکمل است که بی ادا و بی تغییر دائمی گریم و با قدری خونِ بازیگری، کاراکتر را چنان مال خود کرده اند که هرگاه وارد سریال می‌شوند، تماشا، لذت بخش تر میشود…