نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
جدیدترین ساخته برزو نیکنژاد و نخستین تجربهاش در شبکه نمایش خانگی، برخلاف کمدیهایی که تا پیش از این برای تلویزیون ساخته، سریالی است خشن، معمایی و حادثهای.مرداب، مجموعهای از بازیگرانی است با نامهای آشنا در نقشهایی که کمتر در آن ظاهر شدهاند؛ ازجمله الهام اخوان که بعد از تجربه ۳سریال کمدی باخانمان، دودکش و آفتابپرست، […]
جدیدترین ساخته برزو نیکنژاد و نخستین تجربهاش در شبکه نمایش خانگی، برخلاف کمدیهایی که تا پیش از این برای تلویزیون ساخته، سریالی است خشن، معمایی و حادثهای.مرداب، مجموعهای از بازیگرانی است با نامهای آشنا در نقشهایی که کمتر در آن ظاهر شدهاند؛ ازجمله الهام اخوان که بعد از تجربه ۳سریال کمدی باخانمان، دودکش و آفتابپرست، حالا در نقش یک خلافکار بازی کرده است. اخوان فوقلیسانس کارگردانی تئاتر دارد و کارش را در سینما با عنوان منشی صحنه شروع کرده است. او در این گفتوگو از نقش ویدا و بازی در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی گفته است.
از پیوستن به مرداب بگویید. چطور این اتفاق افتاد؟من جزو بازیگرانی هستم که در تمام کارهای آقای نیکنژاد حضور داشتهام. وقتی فیلمنامه مرداب را خواندم و متوجه نقش پیشنهادی شدم، بهدلیل مرموز بودن ویدا و غیرمعمول بودنش برایم خیلی جذاب بود. این برای هر بازیگری جالب و چالشبرانگیز است که در اول راه بازیگری، خودش را با چنین نقشی آزمایش کند؛ به همین دلیل نقش را با تمام مخاطراتی که داشت و ممکن بود تماشاگر او را قبول نکند، پذیرفتم.بازی در این نقش برایتان چه سختیهایی داشت؟سختیهایش زیاد بود. من از ۳سریال کمدی بیرون آمده و نگران این بودم که تماشاگر در نقش مرا قبول میکند یا نه؟ ضمن اینکه باید در مرز اینکه هم قاچاقچی است و هم باید شخصیت شیرینی باشد، حرکت میکردم. این بزرگترین چالش من برای این نقش بود.بیشتر درباره ویدا صحبت کنیم؛ زن خلافکاری که ظاهرا قدرتمند هم هست.بهنظرم ویدا مثل همه زنان دیگر، زنانگیاش به قدرتش میچربد. دوست دارم بگویم ویدا خیلی شبیه زنهاست؛ هم لطافت و زنانگی دارد و هم قدرت و اختیار و آنچه را که میخواهد بهدست میآورد. مردها اول یک کار را انجام میدهند و بعد سراغ کار دیگر میروند، ولی ویدا مثل زنهای دیگر چند کار را میتواند با هم پیش ببرد. البته که هدف تمام شخصیتهای این سریال بالاتر از جابهجا کردن و بهدست آوردن سنگ گرانقیمت است.در جاهایی هم میبینیم که او دلرحم است، برخوردهایش خشن نیست و از کشتن افراد استقبال نمیکند.زنها عمدتا این شکلی هستند. مادرانگی، خواهرانگی، معشوق بودن و عشق در آنها پرورش پیدا میکند و این خصایص در آنها بیشتر از مردها بارز است؛ برای همین ارائه یک زن خلافکار راحتتر است. میتوانی مجموع اینها را در او داشته باشی، ولی بازیگر مردی که نقش یک خلافکار را بازی میکند، ممکن است سریع سراغ خشونت و کلیشههای قدرتنمایی برود.چقدر از این نقش را خودتان پیدا کردید و چقدر در گفتوگو با کارگردان شکل گرفت؟من بهعنوان بازیگری که چند فیلم و سریال با برزو نیکنژاد کار کردهام، شناخت خوبی از او دارم. او اصولا از شخصیتهای سفید یا سیاه بدش میآید. معتقد است همه آدمها خاکستریاند. اگر هم بد هستند یا کودکیشان باعث شده اینطور شوند یا جامعه و زیستشان.همانطور که گفتید شما ۳سریال کمدی کار کردهاید، ولی تجربه دوزیست را هم دارید که یک فیلم اجتماعی غیرکمدی است.دوزیست برای من تجربه اول است. همان مشق اول که هم بابتش ذوق داری و هم خراب نوشتی و کسی به رویت نمیآورد. اگر هم کسی به من گفت در این فیلم خوب بازی کردهای، از سر لطف بوده است. من خودم به اشتباهاتم واقفم، ولی جدیترین پروژهای که در آن کار کردهام، مرداب بوده است.خودتان بازی در چه ژانری را دوست دارید؛ کمدی یا جدی؟من بازیگرم و باید به همه ژانرها علاقه داشته باشم، ولی کمدی واقعا سخت است. خوشریتم بودن، شیرین بودن، سر ضرب بودن و با بازیگرانی مثل پژمان جمشیدی کار کردن باعث میشود وقتی در کارهای دیگر به مشکل برمیخوری، با خودت بگویی من که کار سختتر را انجام دادهام، از پس این هم برمیآیم. بهنظرم بازی در کمدی آدم را پوستکلفت میکند. در کمدی زمان فکر کردن نداری، بازیگران مقابل دارند حرکت میکنند و تو هم باید سر ضرب دیالوگ بگویی و بخندانی. مهمتر از آن باید رها باشی. اینقدر همهچیز سریع اتفاق میافتد و فضا شاد است که نمیتوانی بگویی ببخشید من یک لحظه میخواهم حس بگیرم! باید کارت را بکنی.و بعد هم مواظب باشی که سمت لودهبازی نروی یا لوس نباشی.دقیقا. برای همین هم کمدی و هم کار جدی برای من جذاب است. اگر پیشنهاد کار کمدی داشته باشم، آن را قبول میکنم و کار جدی را هم میپذیرم. من عاشق شبنم مقدمی و ژاله صامتی هستم و هر دوی اینها در نقشهای جدی و کمدی موفقند. ما بازیگریم و باید گونههای مختلف را تجربه کنیم؛ مثل رابرت دنیرو که هم در کمدی و هم در غیرکمدی غول است.