باید صداها را شنید تا فریاد نشوند

گفت‌وگو با پوران درخشنده که این روزها درتدارک ‌فیلمی‌تازه است ‌و نگارش رمانی را هم آغاز کرده

پوران درخشنده، کارگردان سینما در کارنامه کاری‌اش ساخت فیلم‌های سینمایی اجتماعی را دارد و به جرأت می‌توان گفت وی نخستین زن فیلمساز سینمای پس از انقلاب ایران است که همواره دغدغه جامعه و آدم‌های آن را داشته و دارد. درخشنده فعالیت حرفه‌ای هنری خود را از سال ۱۳۵۴ و با ساخت فیلم‌های مستند آغاز کرد. وی نخستین اثر هنری‌اش را در قالب فیلم مستندی به نام «طاعون» در سال ۱۳۵۴ ساخت که موضوع آن درباره شیوع بیماری طاعون در سال ۱۳۲۸ در کردستان بود. نخستین فیلم بلندش «رابطه» نام داشت که سال بعد و در دومین تجربه ‌خود در سینما، فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» را کارگردانی کرد.  درخشنده پس از آن، ۲فیلم «عبور از غبار» و «زمان از دست رفته» را در سال ۱۳۶۸ ساخت، اما پس از آن برای حدود یک‌دهه دست به فعالیت هنری چشمگیری نزد. وی در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ فیلم‌های «عشق بدون مرز»، «شمعی در باد»، «رؤیای خیس»، «بچه‌های ابدی»، «خواب‌های دنباله‌دار» و «حرفه‌ای‌ها» را ساخت تا اینکه در دهه ۹۰ با ۲فیلم «هیس! دختر‌ها فریاد نمی‌زنند» و «زیر سقف دودی» در جشنواره‌های بین‌المللی خوش درخشید. این فیلمساز شناخته‌شده بعد از گذشت ۸سال همچنان به‌دنبال گرفتن مجوز برای ساخت «هیس!پسرها فریاد نمی‌زنند» است. بعد از گذشت تقریبا یک‌دهه از اکران «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» زمزمه‌های ساخت فیلم «هیس! پسرها فریاد نمی‌زنند» به گوش رسید؛ فیلمی که قبل از شیوع کرونا درخشنده تصمیم داشت آن را بسازد. سال ۹۷ پروانه ساخت این فیلم صادر شد، اما با شیوع کرونا و برخی از مشکلات درخشنده موفق به تولیدش نشد. درخشنده می‌گوید: ساخت این فیلم بار بزرگی روی دوشم است که تنها با ساختنش می‌توانم این بار را روی زمین بگذارم. درخشنده در این گفت‌وگو از سختی‌های ساخت فیلم‌های اجتماعی می‌گوید و البته تأثیراتی که این فیلم‌ها دارند.‌

شما سال‌های سال است که در حوزه سینمای اجتماعی کار می‌کنید و فیلم‌های متعددی در این زمینه ساخته‌اید. نگاه‌تان به این ژانر از سینما چگونه است؟
سینمای اجتماعی یک ضرورت مهم است و ورود من به سینما تنها به‌خاطر سینمای اجتماعی و فعالیت در این حوزه بود. سینمای اجتماعی باعث شد وارد سینما شوم. در این نوع سینما نگاه‌های متفاوت می‌تواند در عرصه تولید فیلم سازنده باشد. در سینمای اجتماعی آنچه اهمیت دارد نگاه کارشناسی، روان‌شناختی و جامعه‌شناسی به بحران‌هایی است که در جامعه وجود دارد؛ بحران‌هایی که باید با همان نگاه کارشناسی هدایت شود. در یک جامعه، خانواده و حتی مدرسه وقتی به یک بحران می‌رسیم، سینمای اجتماعی می‌تواند ورود کند و می‌تواند آگاهی ببخشد. نمی‌توان به‌راحتی از کنار بحران‌های یک جامعه رد شد و حرفی نزد. باید صداها را شنید. اگر نسبت به این صداها بی‌توجه باشیم همه آنها به فریاد تبدیل می‌شوند و دیگر نمی‌توان برای آن فریادها کاری کرد.
فیلم‌هایی که در این ژانر ساخته می‌شوند، تأثیر خود را روی جامعه و مشکلاتی که وجود دارد، می‌گذارند؟!
حتما همینطور است. به‌نظرم سینمای اجتماعی خیلی شریف است؛ چراکه در سینمای اجتماعی به مقوله‌هایی نگاه می‌شود که در طرف مقابلش خانواده، مردم و اقشار مختلف قرار دارد. خیلی از فیلم‌های اجتماعی که ساخته شده توانسته تأثیرات مهمی در جامعه بگذارد. به‌نظرم نخستین فیلم اجتماعی «دایره مینا» بود. وقتی که ساخته و اکران شد، باعث ‌ایجاد‌ سازمان انتقال خون شد. این نشان می‌دهد سینمای اجتماعی می‌تواند راهکار بدهد و می‌تواند خلأها را نشان بدهد و تأثیرگذاری خودش را دارد.
نکته مهم این است که باید به موضوعات اجتماعی درست نگاه کنیم و آنها را به‌خوبی بشناسیم. وقتی درد را خوب ببینیم و بفهمیم و درکش کنیم، می‌توانیم درمانش را هم پیدا کنیم. نگاه بدبینانه هیچ تأثیری بر سینمای اجتماعی ندارد.
برخی اذعان دارند که گاهی فیلمسازان نگاه سیاهی به موضوعات اجتماعی دارند و این در فیلم‌هایشان دیده می‌شود.
حادثه و بحرانی که در جامعه اتفاق افتاده، سیاه و تلخ است. وقتی نگاهش می‌کنیم، تلخی و ناگواری را می‌بینیم، اما زمانی اتفاقات سیاه می‌شود که آنها را نبینیم و از آنها نگوییم؛ آن وقت است که آن اتفاق و بحران تبدیل به یک زخم عمیق می‌شود. ساخت فیلم اجتماعی سیاه‌نمایی نیست. سینمای اجتماعی هشدار‌دهنده است. به‌نظرم خود سینمای اجتماعی با نگاه‌هایی که به آن می‌شود، خیلی مظلوم واقع شده است. اینکه بگوییم سیاه‌نمایی شده یا اینکه موضوع تلخ است؛ بنابراین درباره‌اش صحبت نکنیم و فیلم نسازیم، درست نیست، بلکه باید فکر کنیم که با چه روش صحیحی این تلخی را بگوییم.
بنابراین از نگاه شما، سینمای اجتماعی درد را نشان می‌دهد و حتی می‌تواند راهکار را هم نشان دهد؟
بله، سینمای اجتماعی، سینمای تعلیم و تربیت است؛ سینمای خانواده و جامعه است و معتقدم آنچه درد یک جامعه است، سینمای اجتماعی می‌تواند به آن بپردازد. باز هم یک مثال می‌زنم فیلم سینمایی «بودن و نبودن» کیانوش عیاری زمانی که ساخته و اکران شد، کمتر کسی از اهدای عضو آگاهی داشت. آن موقع کسی فکر نمی‌کرد که می‌شود عضوی از اعضای بدن را اهدا کرد. این فیلم در زمان خودش مؤثر بود و حالا می‌بینیم که اهدای عضو تبدیل به یک امر خیر شده است. این نشان می‌دهد که سینما به وقتش تأثیرش را می‌گذارد. تعریف دیگرم از سینمای اجتماعی برقراری گفت‌وگو و دیالوگ است. این سینما می‌تواند علاوه بر شنیدن و دیدن جایی برای گفت‌وگو کردن باشد. گفت‌وگو میان مردم و مسئولان، گفت‌وگو میان اعضای خانواده، پدر و پسر، و مادر و دختر و… . ما نیازمند سینمایی هستیم که بتوانیم در آن روابط دوطرفه را برقرار کنیم و درباره مسائل صحبت کنیم تا شنیده شویم. تلاش کنیم برای رسیدن به تفاهمی که گفت‌وگو را ایجاد کند؛ چراکه ما بیشتر یک جامعه مونولوگ هستیم تا دیالوگ و این در زمان اتفاقات و بحران‌ها خوب نیست.
فیلمسازی هستید که در زمان ساخت هرکدام از فیلم‌هایتان پروسه‌های سخت و طولانی را گذرانده‌اید. یکی از این فیلم‌ها «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» است. از ساخت فیلم در آن سال‌ها بگویید.
 راستش کار خیلی سختی بود؛ من خیلی پیش‌تر درباره این موضوع و درباره پسرها تحقیق کرده بودم. آن زمان از پسرها نوشته‌هایی دریافت می‌کردم و پیگیر ساخت قصه پسران بودم، اما می‌دانستم که برای پسرها ممکن است امکان ساختش نباشد و شروع به تحقیق درباره دختران کردم و همان موقع یک‌سری مطلب از دختران آمد. وقتی این اتفاقات وسعت یافت، احساس کردم که زیر پوست شهر ما دارد اتفاق‌هایی می‌افتد که حادثه‌دیدگان به‌خاطر ترس از آبرو و ترس از باور نکردن و نپذیرفتن جامعه، سکوت می‌کنند و این سکوت باعث سوءاستفاده برخی می‌شود. احساس کردم این سکوت باید شکسته شود. آن زمان با خیلی‌ها صحبت کردم و حتی به شکل تصویری این گفت‌وگوها شکل گرفت؛ این گفت‌وگوها را قول دادم که به کسی نشان ندهم و تنها خواستم مستندات را داشته باشم تا احساس کنم که درباره این موضوع تمام تلاشم را کرده‌ام. برایم سخت بود؛ وقتی با کسانی که اتفاقات را تجربه کرده بودم، صحبت می‌کردم، این مسئله اصلی را دریافتم که این اتفاق، باعث مرگ روح و روان انسان‌ها می‌شود، اما همین که صحبتی می‌شد انگار بار سنگین از روح افراد تا حدودی برداشته می‌شد و کمی تسکین پیدا می‌کردند. فیلمنامه «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» را پیش می‌بردم، اما در تمام مدت استرس داشتم؛ اینکه می‌توانم مجوز ساخت را بگیرم؟ جامعه و مردم چه واکنشی نشان می‌دهند؟ مسئولان چه واکنشی خواهند داشت؟ اما خودم همچنان مصمم بودم تا درباره این موضوع فیلم بسازم. آن زمان ابتدا می‌خواستم «هیس! پسرها فریاد نمی‌زنند» را بسازم، اما گفتند پسرها را رها کنید و اول دخترها را کار کنید. زمانی که مجوز تولید را گرفتم خودم تنها بودم. مدام فکر می‌کردم قصه را چگونه به یک فیلم تبدیل کنم که همه اقشار جامعه بتوانند آن را ببینند. حتی در انتخاب بازیگران هم سختی‌هایی داشتم؛ اینکه یک بازیگر برای نقش متجاوز پیدا نمی‌شد و اینکه یک بازیگر بتواند به این درک برسد که با انتخاب نقش و بازی در آن بتواند به جامعه خود کمک کند و خوشبختانه این اتفاق هم افتاد.
بعدها «زیر سقف دودی» را ساختید و سپس تلاش کردید «هیس!پسرها فریاد نمی‌زنند» را بسازید. چرا تا به الان ساخت فیلم عملی نشده است؟
همانطور که گفتم مدت‌ها به‌دنبال ساخت فیلم بودم؛ حتی پیش از «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند»؛ فیلمی که نساختنش اذیتم می‌کند. انگار باری روی شانه‌هایم است که نمی‌توانم آن را روی زمین بگذارم. نمی‌دانم چرا مجوز ساختش را نمی‌دهند و چرا وقتی تأثیر خوب این فیلم‌ها دیده می‌شود، کسی کمکی به ساختشان نمی‌کند. من با عشق وارد سینما شدم، اما وقتی فیلمی می‌خواهم بسازم چرا باید ۸سال فاصله داشته باشد. انگار برای کسی مهم نیست که فیلمسازان اجتماعی چه می‌کنند. در سینمای بعد از انقلاب بهترین اتفاق‌ها افتاده است. بهترین فیلم‌ها در دهه‌های ۶۰تا ۸۰ساخته شده، اما دیگر کسی فیلمسازان فعال اجتماعی حتی سینمای کودک را دنبال نکرد.
«هیس! پسرها فریاد نمی‌زنند» یک‌بار پروانه تولید گرفت، چرا این مجوز تمدید نشد؟
 بعد از اینکه «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» اکران شد، مدام برای گرفتن مجوز برای «هیس! پسرها فریاد نمی‌زنند» به ارشاد می‌رفتم که هر سری می‌گفتند زمانش نیست. تا وقتی که ماجرای مدرسه معین رخ داد. همان روزها بود که به ارشاد رفتم و آن زمان ابراهیم داروغه‌زاده، مدیرکل نظارت و ارزشیابی بود. باز درخواست پروانه ساخت فیلم را دادم. ایشان پیگیر ماجرا و پروانه فیلم صادر شد. بعد از مدتی کرونا آمد و سرمایه‌گذاری برای تولید فیلم پیدا نشد. ۲سال گذشت و من هر ۳‌ماه یک‌بار پروانه را تمدید می‌کردم، اما بار آخر که رفتم متأسفانه موافقت نکردند.
چه پاسخی دادند وقتی دلیل ندادن پروانه ساخت را پرسیدید؟
موضوع خاصی را نمی‌گویند. وقتی پرسیدم، گفتند: شرایط ساخت فیلم الان وجود ندارد.
در حال حاضر فعالیت زنان فیلمساز نسبت به گذشته کمتر شده، فکر می‌کنید دلیلش چه می‌تواند باشد؟
زنان فیلمساز ما عموما در حوزه سینمای اجتماعی کار می‌کنند و تعدادشان به انگشتان ۲دست هم نمی‌رسد. من درباره خودم اگر بخواهم بگویم این است که برای ساخت یک فیلم اجتماعی باید تحقیق و پژوهش انجام دهم. این تحقیقات و مستندسازی‌ها طول می‌کشد و بعد ناگهان مجوز و پروانه داده نمی‌شود. مابقی فیلمسازان هم شاید شرایط مشابه داشته باشند. ساخت فیلم اجتماعی زمان‌بر است و اگر حمایتی صورت نگیرد که اصلا ساخت فیلم، مقدور نیست.
هنوز مجوز تولید «هیس! پسرها فریاد نمی‌زنند» را دریافت نکرده‌اید. آیا در این سال‌ها تصمیم گرفتید فیلم دیگری بسازید؟
در سفرهایی که به آمریکا داشتم شروع به تحقیق کردم و کارهای پژوهشی انجام دادم. همانطور که پیش می‌رفتم متوجه موضوعی شدم؛ اینکه در تمام کشورهای جهان یک بحران وجود دارد که فراموش شده است و آن عشق میان آدم‌هاست؛ فقدان عشق که باعث جنگ می‌شود و اینکه آدم‌ها همدیگر را اذیت می‌کنند.
قصه‌ای براساس آن نوشتم و همان‌جا اقدام به گرفتن کپی‌رایت آن کردم و در ایران هم براساس قصه، فیلمنامه را کامل کردم و پروانه ساخت را گرفتم، اما حقیقت این است که هنوز پرونده «هیس! پسرها فریاد نمی‌زنند» برایم باز است و نساختنش باری روی دوشم گذاشته است. من در هر شرایطی می‌خواهم این فیلم ساخته شود.
به جز فیلم جدید که پروانه ساخت آن را گرفته‌اید، رمانی هم در حال نگارش دارید؟
بله، نوشتن این رمان را شروع کرده‌ام. رمانی تاریخی است از مشروطه تا به امروز که نگاه اصلی‌ام روی زندگی مادرم است؛ شخصیتی که داشته و تاریخ معاصر را تجربه کرده است. مادرم نخستین زنی بود که در شهر خودشان مدیر مدرسه شد.
سال‌ها درباره تاریخ گذشته مطالب و مستنداتی را جمع می‌کردم. درنهایت به نگارش رمان «مادر ایران» رسیدم. دلم می‌خواهد بعد از انتشار و چاپ کتاب، سریال این رمان را بسازم.‌‌

رمان «مادر ایران» اثری‌تاریخی است از مشروطه تا به امروز که نگاه اصلی‌ام روی زندگی مادرم است؛ شخصیتی که داشته و تاریخ معاصر را تجربه کرده است. مادرم نخستین زنی بود که در شهر خودشان مدیر مدرسه شد. سال‌ها درباره تاریخ گذشته مطالب و مستنداتی را جمع می‌کردم. درنهایت به نگارش رمان «مادر ایران» رسیدم.
دلم می‌خواهد بعد از انتشار و چاپ کتاب، سریال این رمان را بسازم

من با عشق وارد سینما شدم، اما وقتی فیلمی می‌خواهم بسازم چرا باید ۸سال فاصله داشته باشد. انگار برای کسی مهم نیست که فیلمسازان اجتماعی چه می‌کنند. در سینمای بعد از انقلاب بهترین اتفاق‌ها افتاده است. بهترین فیلم‌ها در دهه‌های ۶۰تا ۸۰ساخته شده، اما دیگر کسی فیلمسازان فعال اجتماعی حتی سینمای کودک را دنبال نکرد

برای ساخت یک فیلم اجتماعی باید تحقیق و پژوهش انجام دهم. این تحقیقات و مستندسازی‌ها طول می‌کشد و بعد ناگهان مجوز و پروانه داده نمی‌شود. مابقی فیلمسازان هم شاید شرایط مشابه داشته باشند. ساخت فیلم اجتماعی زمان‌بر است و اگر حمایتی صورت نگیرد که اصلا ساخت فیلم مقدور نیست