تجربه‌های ادریس البا از «هواپیما ربایی»/ راز سس آقای بازیگر چیست؟

ادریس البا که در «های جک» یا «هواپیما ربایی» در نقش یک قهرمان غیرمعمول ظاهر شده می‌گوید آماده بازی دوباره در نقش این شخصیت است.

 ادریس البا در سریال جدید اپل تی وی پلاس با عنوان «هواپیما ربایی» در نقش سم نلسون مذاکره‌کننده ارشد شرکتی ظاهر شده که وقتی هواپیمای او در حال پرواز توسط گروهی از جنایتکاران بی‌رحم ربوده می‌شود، خود را در چشم توفان می‌بیند.

البا همچنین تهیه‌کننده این برنامه هم hست که در کمپانی تولید وی ساخته شده است. این پروژه نتیجه قرارداد این بازیگر با اپل است که سال ۲۰۲۰ منعقد شد. البا که پیش از شروع نمایش این سریال در مصاحبه‌ای در لندن حضور یافت گفت که قرارداد منقضی شده اما او در حال مذاکره برای همکاری مجدد با این استریمر است و احتمال بازگشت او در نقش نلسون هم وجود دارد.

البا گفت: من عاشق اپل هستم و همدیگر را دوست داریم و فکر می‌کنم دوباره با هم کار خواهیم کرد، اما فعلا به‌عنوان رسمی در حال شکل دادن به چیزی نیستیم. خوب است که یک قرارداد تولید داشته باشیم اما محدودیت‌هایی وجود دارد و من احساس می‌کنم که به‌عنوان یک بازیگر بسیار تصادفی و متفاوت فیلم‌هایم را انتخاب کرده‌ام و خب چرا الان تغییر کنم؟

حرفه البا چه در صفحه تلویزیون و سینما و چه در خارج از صفحه نمایش بدون شک منحصر به فرد بوده است. او علاوه بر بازیگری، کارگردانی و تهیه کنندگی، در یک گروه به عنوان یک دی جی سوپراستار هم حضور دارد و به تازگی در یک آژانس بازاریابی سرمایه‌گذاری کرده است. آیا چیزی وجود دارد که او امتحان نکرده باشد. مثلاً آیا او صاحب یک تیم ورزشی است؟ او با رمز و راز پاسخ می‌دهد: خب، در واقع، یکی از آنها اعلام نشده است.

البا ادامه می‌دهد: می‌دانی در حال ساختن نوعی دهکده رسانه‌ای هستم. همه چیز به داستان سرایی مربوط می‌شود، همه چیز به برداشتن محدودیت‌هایی که برای خودمان ایجاد می‌کنیم ارتباط دارد … این راز سس من است.

در ادامه گفتگو با این بازیگر درباره حضورش در سریال «آدم ربایی» را می خوانید:

شما در «هواپیما ربایی» هم بازی کردید و هم تهیه کننده اجرایی آن هستید. چطور شد که روی این پروژه کار کردید؟

در آن زمان یک ایده در چرخه قرارداد تولید من در اپل وجود داشت و ما [البا و نویسنده سریال جورج کی] فقط چیزهای زیادی را بررسی می‌کردیم. چیزی که من واقعا می‌خواستم این بود که نمایشی داشته باشم که تأثیرگذار باشد. نه لزوما مانند یک پیام، بلکه چیزی که مردم را همراه کند. برنامه‌های تلویزیون باید خوب باشند و دلتان می‌خواهد از داستان عبور کنید و روی شخصیت‌ها سرمایه‌گذاری کنید. وقتی من و همسرم، «جانشینی» را تماشا می‌کنیم، در پایان آن مثل شخصیت‌های آن صحبت می‌کنیم. این چیزها حسابی است. همین طور با «اوزارک» و در نهایت به برداشت‌های جیسون بیتمن رسیدیم. فکر می‌کنم نمایشی می‌خواستم که چنین تأثیری داشته باشد.

انتخاب‌های زیادی وجود دارد؛ برنامه‌های تلویزیونی واقعا خوبی وجود دارد – همچنین چیزهای بسیار بد – و می‌خواهم میراث تلویزیونی من چیزهای خوب باشد. فقط می‌خواستم مطمئن شوم که به عنوان تهیه کننده در این راه مشارکت کرده‌ام. بنابراین چیزی که «هواپیماربایی» شد شکل گرفت. حدس می‌زنم فرض‌مان این بود که اگر در هواپیما بودی و ربوده می‌شدی، چه می‌کردی؟ یعنی من آنجا بنشینم و منتظر بمانم و امیدوار باشم که نمیرم؟ یا برای آن کاری انجام می‌دهی؟

از اول قصد داشتید در آن بازی کنید؟

می دانستم که قرار است در آن بازی کنم، بله. جورج کی گفت: «می‌خواهم نقش سم را بازی کنی، آیا این شخصیت را دوست داری؟» و این آغاز آن بود، باز کردن شخصیت سام. همچنین، من مشتاق بازی در نقش شخصیتی بودم که لزوماً یک قهرمان اکشن نباشد، اما در یک محیط اکشن قرار بگیرد، به نوعی آسیب پذیری یک مرد معمولی که مرتکب اشتباه می‌شود. نمی‌خواهم این شخصیت این گونه باشد که آره! می‌رود و فلانی را نجات می‌دهد، می‌خواستم او آسیب‌پذیر و کمی شبیه یک قهرمان غیرعادی باشد.

داستان بازتابی از فیلم‌های استیون سیگال یا «جان سخت» است، اما بدون خشونت فراوان. این تصمیم چقدر عمدی بود که سام به جای اینکه مثلاً پلیس یا عضوی از نیروی دریایی باشد یک مذاکره‌کننده باشد؟

ما سعی کردیم بفهمیم که مردی که مدام فکر می‌کند، اما لزوما پلیس یا کارآگاه نیست، کیست؟ به روانشناس و چیزهایی از این قبیل فکر کردیم، اما در نهایت سام یک مشاور و نماینده خرید شد که کارش این است که در پایان می‌آید تا یک معامله را ببندد. این افراد جالب هستند. مذاکره راه بسیار جالبی برای روانشناسی است. شما یک مذاکره‌کننده هستید، اما کاری که در واقع انجام می‌دهید این است که روان‌شناسی، روحیه، نقاط ضعف فرد مقابل را انتخاب می‌کنید و در مقابل دیگران بازی می‌کنید و باید دانش معامله تجاری را به عنوان راهی برای مقابله با هر یک از آنها داشته باشید. همچنین به این معنی بود که او می‌تواند یک سخنور و متفکر هم باشد، زیرا او یک مذاکره کننده است. ما نمی‌خواستیم او یک پلیس یا کارآگاه یا یک تفنگدار سابق یا هر چیزی شبیه این باشد چون کلیشه‌ای می‌شد.

این سریال در یک کپی هواپیمای واقعی در یک استودیو فیلمبرداری شده است. آیا تا به حال کار در فضایی به این صورت محدود را تجربه کرده‌بودید؟

کاملا بی‌نظیر بود نحوه کار من را تغییر داد. یک پویایی واقعی بود، ما دیوارها یا هیچ چیز دیگری را حرکت ندادیم، آنچه می‌بینید همان چیزی است که در فضای واقعی شکل می‌گیرد. ما از زوایایی استفاده کردیم که فقط کمی متفاوت بودند زیرا فضای بسیار کمتری داشتیم. خیلی جالب بود جیم فیلد اسمیت یک کارگردان واقعا خارق‌العاده است که راه جالب کردن این فضا را از نظر اپتیکی درک می‌کند. همه ما در هواپیما بوده‌ایم و بنابراین وقتی شما آن را دیده‌اید، می‌دانید چطور است، اما او راهی پیدا کرد تا در بعضی مواقع حس یک سفینه فضایی را در آن ایجاد کند و فضای آشپزخانه را به‌طور باورنکردنی کلاستروفوبیک کرد. می‌دانید، این یک پرواز ۷ ساعته [در سریال] است، اما ما آن را در بیش از چهار و نیم، پنج ماه فیلمبرداری کردیم.

قرار است باز هم سم نلسون را ببینیم؟

خب من می پرسم چه سناریوی قابل قبولی برای بازگشت او وجود دارد؟ چون ما به این موضوع فکر کرده‌ایم و واضح است که اپل هم گفته واقعا سریال را دوست داشته و من فکر می‌کنم امتیاز ۹۲٪ آن در «راتن تومیتوز» نشانه خوبی است، اما او پلیس نیست پس چه بازگشت قابل قبولی می‌توان برای سم نلسون داشت؟ و اگر صادقانه بگویم، مطمئن نیستم. من این شخصیت را دوست دارم، اما فقط نمی‌خواهم او را در یک ماجرای مشابه دیگر قرار دهم. من آماده بازگشت آن شخصیت هستم. فکر می‌کنم اگر مردم این شخصیت را دوست داشته‌اند پس من هم باید آمادگی آن را داشته باشم.