ترانه، پگاه، باران و گلی؛ یاغی‌ترین دختران ایران

در سال پایانی دهه هفتاد و با شروع دهه هشتاد جمعی از بازیگران جوان و مستعد در سینمای ایران ظاهر شدند که به نوعی با حضورشان ساز و کار سینمای ایران را تحت تاثیر قرار دادند

در سال پایانی دهه هفتاد و با شروع دهه هشتاد جمعی از بازیگران جوان و مستعد در سینمای ایران ظاهر شدند که به نوعی با حضورشان ساز و کار سینمای ایران را تحت تاثیر قرار دادند و بسیاری از آنها باعث شدند که نقش هایی و فیلم هایی فقط بر اساس توانایی و درخشش این بازیگران به مرحله تولید و اکران برسند. بازیگرانی که رنگ و بویی تازه به آثار سینمایی دادند و قصه‌هایی که تقریبا تهی از قهرمان زن شده بود را متحول کردند.

در این میان چهار بازیگر زن جوان و حتی نوجوان، از جمله باران کوثری، پگاه آهنگرانی، ترانه علیدوستی و گلشیفته فراهانی سرآمد نسل جدید سینمای ایران بودند. بازیگرانی که در سال‌های بعد پرونده حضورشان تنها محدود به سینما هم نشد و هر کدام در عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی فعالیت های جدی، موثر و گاهی پرحاشیه را پشت سر گذاشتند.

پارتی خانواده معروف یا به زیر کشیدن نام والدین؟

اگر بخواهیم صرفاً در مورد این چهار دختر مستعد سینمای ایران صحبت کنیم، خیلی جالب است که بگوییم هر کدام از آنها فرزندان خانواده های معروف هنری و ورزشی هستند که حتما می‌دانید و می‌شناسید. ترانه علیدوستی دختر فوتبالیست معروف و بازیکن خوش تکنیک تیم ملی ایران یعنی حمید علیدوستی بود. گلشیفته فراهانی از یک خانواده کاملا هنری آمد، پدرش بهزاد فراهانی از مطرح ترین هنرمندان عرصه نمایش بود و مادرش فهیمه رحیم نیا از بازیگران باسابقه تئاتر و سینما به حساب می‌آمد. باران کوثری دختر یکی از سرشناس ترین کارگردانان زن تاریخ سینمای ایران یعنی رخشان بنی‌اعتماد بود و پدر او جهانگیر کوثری نیز از مجریان ورزشی تلویزیون و از تهیه کنندگان معتبر سینما ایران به حساب می‌آمد. پگاه آهنگرانی هم که دختر یکی دیگر از کارگردانان مطرح زن تاریخ سینما ایران یعنی منیژه حکمت بود.

شاید نسل جوان تر خاطرش نباشد که در سال‌های ابتدایی حضور این بازیگران و به دلیل همزمانی ورود و شباهتی که در پیشینه خانوادگی خود داشتند، بحث ها و انتقادهای بسیاری پیرامون پارتی بازی یا امتیازهای ویژه آن‌ها در ورود به عرصه سینما شکل گرفته بود. اما خیلی زودتر از آنچه فکرش را کنید این نسل با توانایی و ویژگی های منحصربفردی که داشتند نام خود را حتی یک سر و گردن از والدین معروفشان بالاتر کشیدند.

اخیرا حمید علیدوستی در مستند سمفونی حمید یک جمله جالب بیان کرد که: «اوایل به ترانه می گفتند دختر حمید، و چیزی نگذشت که به من گفتند پدر ترانه»…

مزیت آشنایی با شهرت…

 یکی از معضلاتی که همیشه ستاره های جوان در گام های ابتدایی خود و در واکنش به شهرت بروز می دهند عدم شناخت با ابعاد ستاره بودن و وسعت تغییراتی است که این شهرت در زندگی شخصی آن‌ها ایجاد می‌کند. عدم آشنایی با مدیوم های رسانه ای، عدم شناخت و نوع برخورد با ژورنالیست و طرفداران در زندگی کاری و شخصی و انتخاب درست در فعالیت حرفه‌ای و هنری، چالش اساسی هر چهره تازه واردی به عرصه بازیگری است. به طوری که بسیاری از بازیگران جوان و مستعد در ابتدای مسیر خود به همین دلایل، دچار اشتباه در تصمیم های خود شده، اسیر حاشیه و گمراهی می شوند و چه بسا تعدادی از آنها خیلی زود از قطار پیشرفت جا می ماند.

از این منظر نکته مثبتی که ترانه علیدوستی، گلشیفته فراهانی، باران کوثری و پگاه آهنگرانی از آن برخوردار بودند، مسئله آگاهی و شناخت بود. آگاهی به دلیل حضور در خانواده های مطرح و تجربه ای که در تعامل والدین شان در برابر شهرت پشت سر گذاشتند. شناختی که در کنار استعدادشان باعث شده این چهار بازیگر از ابتدای مسیر تا امروز به هیچ وجه در طوفان های شهرت و حاشیه های زرد آن غافلگیر نشوند، به سرعت در حرفه خود پیشرفت کنند و اتفاقا طی سالیان دراز تا همین امروز، هرکدام بهترین استفاده را از ابزار های رسانه ای خود داشته باشند.

چرا چهار یاغی؟

شاید بگویید پس اگر حاشیه نداشتند پس چرا لقب ۴ یاغی سینمای دهه هشتاد را برایشان انتخاب کردیم! پاسخ روشن است… درواقع شناخت آن‌ها از ابعاد شهرت و استفاده موثرشان از موقعیت اجتماعی، حاشیه معکوس برایشان ایجاد کرده است. یعنی حاشیه‌های این ۴ بازیگر اتفاقا همیشه به تاثیر آنها در موقعیت های سیاسی و اجتماعی کشور مرتبط بوده و نه چیز دیگر… و اگر در حدود ۲۵ سال گذشته سینمای ایران را کنکاش کنیم، در هر مقطع، هر کدام از این بازیگران، ماجراهای پیچیده‌ای داشته اند ولی رنگ و بوی هیچ‌ ماجرایی در این میان زرد و سطحی و شخصی نبوده است. شاید تصمیم های اشتباه هم کم نداشتند ولی همگی آن‌ها در چارچوب یک فعالیت مدنی موثر خلاصه شده است…

حالا به جرأت سرنوشت مشابه چهار بازیگر یا چهار یاغی که در دهه ۸۰ سفر معرکه خود را آغاز کرده بودند به شکل عجیبی در سرنوشت یک جامعه تأثیر مستقیم گذاشته است و این ماجرا همچنان با پایانی باز ادامه خواهد داشت.