نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
فرزاد جمشیدی، مجری برنامههای مذهبی تلویزیون با حضور در برنامه «نشان ارادت» تولید شبکه دوم سیما در ابتدای این برنامه از دوران کودکیاش گفت که در هیات برای هم سن و سالهایش صحبت میکرده است. او در این خصوص گفت: «فکر میکنم از زمانی که در هیات بودم خودم را شناختم. پدر من آدم ثروتمندی بود. از فعل گذشته استفاده کردم؛ چون چند ماهی میشود پدر من مسافر آخرت شده است. پدرم بود که من را با هیاتها آشنا کرد. سن بسیار کمی داشتم که به هیات چهارپایه مرحوم علامه حاج اکبر میرفتیم. همانطور که در حال حاضر نیز قد و قوارهام نمیرسد؛ آن زمان هم قد و قوارهام به آن آدمها نمیرسید.»
او ادامه داد: «تنها ۱۳-۱۴ ساله بودم که در هیات نوجوانان محبان زینب (س) چهارپایه کوچکی میگذاشتند و فرزاد جمشیدی در آن سن کم برای بچهها صحبت میکرد. فکر میکنم بخش مهمی از کار تلویزیون را در بخش روایتگری از آنجا آموختم. زمانی که دیگر عادت کرده بودم گروهی ۳۰-۴۰ نفره از همقطاران و همسنهای خودم بنشینند و من برای آنها حرف بزنم.»
جمشیدی درباره قصه حسرت کتل که برای خودش پیش آمده است گفت: «میگویند کتل و آن پنجهای که آن بالاست دست حضرت ابوالفضل (ع) است. روزی به فرودگاه میرفتم و کنار عکس شهید حججی که با یونولیت درست کرده بودند ایستادم تا با آن عکس بگیرم. دخترم زهرا به من گفت بابا میتوانی مقداری بالاتر بیایی تا همقد شهید حججی شوی؟ در پاسخ گفتم هر چقدر بالاتر بیایم همقد شهید حججی نخواهم شد. نه اینکه آن کتل سنگین بود؛ برای من خیلی سنگین بود. هنوز هم برای من بلند کردن آن کتل سخت است. اینها نماد و نشانه هستند. اگر معرفت آن وجود داشته باشد انسان متوجه خواهد شد که چقدر برایش این کتلها سنگین هستند. چون وظیفهاش سنگین است.»
این مجری تلویزیون با بیان آنکه ابیات بسیاری از دوران کودکیاش به خاطر دارد به بینی اشاره کرد که آن را تلفیق کرده است و گفت: «ابیات بسیاری از آن ایام خاطرم هست که یکی از آنها را خودم با یک بیت شعر تلفیق کردهام و درباره مجلس عزای حضرت علی اصغر (ع) است و باقی میآیند و به حضرت رباب (س) تسلیت میگویند. بچه کوچکی که فرزاد جمشیدی کوچک است در آنجا یک بیت شعر میخواند… یک بیت است؛ اما جانگداز. «جای عرض تسلیت دیگر نمیماند که بود/ عرض تیر حرمله از حلق اصغر بیشتر» من مویه کردنها و زجه زدنها را میدیدم. کمی که بزرگتر شدم مجری شیرخوارگان حسینی در نخستین جمعه ماه عزای امام حسین (ع) شدم.»
فرزاد جمشیدی در پاسخ به این سوال که به کربلا مشرف شده است گفت: «کربلا مشرف شدهام. حاج فیروز یک بار در شور هیاتاش گفت: «خدا انشالله قسمت هیچ کدامتان نکند؛ چون یک نفر مثل من رفت، دید و دیوانه شد.» کربلا رفتن فقط سفر نیست. همه میتوانند بروند. این جملهها دیگر خیلی قدیمی و کلیشهای شده است. سفر زیارت، سفر قسمت نیست، سفر دعوت است. اما حقیقتا آدمها باید آمادگی آن را داشته باشند تا به سفر کربلا بروند.»
ساخت ضریح تنها توسعه حرم نیست بلکه توسعه حرمت است
او درباره عاشقی کردن جوانهای ستاد بازسازی عتبات عالیات گفت: «وقتی شما در کربلا قدم میگذارید و یک آب معدنی با آرم کشور خودتان مینوشید؛ ردپای ارادت ایرانی و نشان عشق به عتبات و بازسازی آن را خواهید دید. فعالیت بچههای ستاد بازسازی عتبات عالیات نه تنها در گنبد حرم جلوهگری میکند بلکه در تمام خیابانها این عشق بچهها دیده میشود و خداوند به آنها قوت بدهد.»
سپس جمشیدی با دیدن فعالیتهایی که در زمینه بازسازی حرم سیدالهشدا (ع) انجام شده است افزود: «این تصاویر برای من یادآور چند نکته است. یک نفر به یک نفر دیگر میگوید دیدهاید پول مردم را جمع میکنند؛ گنبد و ضریح درست میکنند… این پول را به فقرا بدهند. فقیری در آنجا ایستاده بود گفت اتفاقا فقرا این پولها را جمع میکنند. به قول اسماعیل دولابی هر که در درگاه امام حسین (ع) فقیرتر و خاکسارتر باشد بالا میبرند. مگر آن کسانی که به جبهه کمک کردهاند چقدر بضاعت داشتهاند؟ من دیدهام آدمها به یک ضریح خالی که هنوز زیر قبه مطهر و پیکر مطهر نصب نشده است؛ مردم از ضریح چه میگویند؟ جامه کعبه را که میبوسند/ او نه از کرم پیله نامی شد/ با عزیزی نشست روزی چند/ لاجرم همچنو گرامی شد.»
این مجری صدا و سیما ادامه داد: «مردم به زیارت سنگ، چوب و آهن نمیروند. از این مشبکههای ضریح حلقههای دلدادگیهای خودشان میبینند. بنابراین احساس میکنم فقط ساختن یک ضریح نیست. احیا کردن چندین شوق و ارادت است. نام این برنامه چرا «نشان ارادت» است؟ همه آدمها که در این مسیر کاری میکنند اتفاقی نیست که دیروز و امروز به دست آمده باشد. کار حکومتها و دولتها هم نیست. کار کسانی است که به قلب آدمها حکومت کردهاند.»
او با اشاره به آنکه ساخت ضریح تنها توسعه حرم نیست بلکه توسعه حرمت است گفت: «شما میدانید که در حج، هرکس وارد مکه و مدینه میشود؛ الزاما باید به دین مبین اسلام مشرف باشد. اما در کربلا اینطور نیست. برای همین من فراوان مسیحی و فراوان کلیمی دیدهام. آنها خودشان را اربعین میرسانند. کاری که برای ساخت ضریح صورت میگیرد تنها توسعه یک حرم نیست. توسعه حرمت است. اینها باهم تفاوت دارد. حرم بزرگ نمیشود حرمتها دارد زیادتر میشود و دامنهاش گستردهتر میشود.»
هر آن کس پف کند ریشاش بسوزد
جمشیدی در پاسخ به این سوال که چرا بعضیها به خودشان اجازه میدهند به این قرآن که نماد، نشانه و پرچم یک آیین بزرگ آسمانی است و حسین بن علی (ع) در همان آیین تعریف شده جسارت کنند گفت: «یک بار در تلویزیون عرض کردم نای سینههای ما تا همیشه زمان، مدیون نفسهای امامی است که خون او شناسنامه دین خداست. کربلا، نام خاک غیرتنگاری است که گنجینههای گرامی عشق را در خود نهان داشته است. محرم، نوروز تقویمهاست. در این نوروز قمری، دستهای خود را رو سوی قرآن ورق ورق شده دین حسین عشق آفرین دراز کنید و از حسین عیدانه اشک بگیرید. کافیست که باور کنیم هر کدام از این آیهها و هر کدام از این کلمات مستقیما از مدینه سینه رسول خدا بیرون آمده. بی واسطه، کلمات خداست. شما در زیارت ناحیه میخوانید کسانی که آمدهاند ای حسین با تو بجنگند در حقیقت خواستهاند خیمه دین را از بین ببرند. دشمن قرآن، دشمن خداست. آن کسانی که فکر میکنند با بهانه آزادی با دین خدا درمیافتند حکایت آن کسی است که گفت هر آن کس پف کند ریشاش بسوزد.»
این اثر انگشت را به یاد مادرم میزنم
در ادامه برنامه با آوردن بوم نقاشی که در آن یک درخت است و میوههایش اثر انگشت عاشقانی است که روی صندلی برنامه «نشان ارادت» مینشینند و بعد از آنکه آن درخت پر از میوه ارادت شد؛ تقدیم حرم سیدالشهدا (ع) خواهد شد، جمشیدی قبل از انگشت زدن بر بوم این تابلوی نقاشی گفت: «دو سال قبل حوالی اربعین مشرف به کربلا شدم. یکسری از بچههای خوب تهران به من گفتند شب در بیت الحرمین برایشان صحبت کنم. نه اینکه من آدم مهمی باشم؛ آنها دوست داشتند کسی که از تلویزیون آمده حرفی بزند. بین الحرمین قیامت بود و صدا به صدا نمیرسید. شما گفتید انگشت زدن، اثری ثبت کردن، نزد حضرت حسینی است که در محضر خداوند، هیچ اثر انگشتی، باقی نگذاشتهاند. من دائم با خودم فکر میکردم چه حرفی بزنم که نه تِکراری بشود و نه تَکرار شود. گفتم بچهها، سوغاتی خریدن در زیارت یکی از آداب زیارت است؛ اما از کربلا چند چیز نخرید. مثلا از کربلا انگشتر نخرید؛ بگو به زائر کربوبلا که سوغاتی/ کسی ندارد از تو انتظار انگشتر. مثلا در جایی که پیرهن کهنه از تن ارباب درآوردهاند؛ شما از آنجا پیراهن نخرید. از اینجا چادر هم نخرید. حالا که میروی سفر پر خطر حسین/ پس لااقل سه ساله خود را نبر حسین / فکری به حال روز مبادای ایل کن/ چندین قواره چادر مشکی بخر حسین. گفتید اثر انگشت بگذارم… آدم دوست دارد جایی اثر انگشت بگذارد که امام حسین (ع) ببینند گو اینکه همهاش را میبینند.»
در زیارت ناحیه میخوانید کسانی که آمدهاند ای حسین با تو بجنگند در حقیقت خواستهاند خیمه دین را از بین ببرند. دشمن قرآن، دشمن خداست
مجری برنامههای یاد خدا و ماه خدا زمان ثبت اثر انگشاش آن را به یاد مادرش به ثبت رساند، گریست و گفت: «یک روز یکی از تهیه کنندههای تلویزیون به من گفت هر زمان کارت پیش خدا گیر افتاد؛ چون اهل بیت همه ما را به اسم کوچک میشناسند به اسم کوچک دم خانه امام حسین (ع) برو. من این اثر انگشت را به یاد مادرم میزنم. به یاد پدر و مادرم که ما رو نوکر این دستگاه کردند.»
آقا یک جمله من را بخرند برایم بسیار ارزشمند است
در ادامه برنامه «نشان ارادت» با آوردن یک قطعه متبرک از کاشیهایی که قرار است در صحن حضرت زینب (ع) نصب شود از فرزاد جمشیدی خواسته شد تا پشت آن با خط خوش جمله یا نوشتهای را به یادگار بگذارد و جمشیدی اینطور نوشت: «برای تو که نامات گل است و همه آبها تشنه مرام تواند؛ خاکسارت فرزاد» از او خواسته شد تا نام پدر و مادرش را هم پشت این کاشی بنویسد تا به نیابت از پدر و مادرش زائر باشد.
از این مجری سحرگاهی روزهای ماه مبارک رمضان خواسته شد تصور کند روزی را که سیدالشهدا (ع) از پشت سر دست روی شانه او میگذارند و میگویند فرزاد جان، پسرم از تو راضی هستم به خاطر همه کارهایی که انجام وظیفه کردی و در پاسخ به واکنشی که نشان خواهد داد گفت: «امسال از هادی جانفدا روی آنتن سوال کردم اگر قرار باشد مانند بعل بعل دو بیت شعر بخوانی و صله بگیری چه میخوانی که دیدم خیلی بهم ریخت و گفت من همه پلاتوهایی که برای آقا نوشتهام را نگه داشتهام. برای همان روزی که به قول رسول ترک «آقام گلدی»؛ یعنی آقام رسید. برای آن روز به امام حسین (ع) بگویم سعی کردم واژه تکراری درموردت به کار نبرم.
در مورد حضرت گفتم انتقام بر زمین مانده خون خدا، شمشیر از نیام بیرون آمده رسول خدا، آیینه دار مصیبتهای کربلا در کربلا… سعی کردم واژه بیافرینم و اگر آن اتفاق روزی رخ دهد که یک جمله ما را آقا بخرد برای من خیلی ارزشمند است.»
جمشیدی با بیان آنکه میدانید معجزه این دوربینها و میکروفنها چیست گفت: «این دوربینها روزهای اول کار ما را نشان میدهند و بعد از مدتی درون ما را نشان میدهند. شما خیلی راحت بگویی السلام علیک یا اباعبدالله به دل مخاطب نمینشیند تنها یک نفر میتوانست بگوید و مخاطب به گریه بیافتد. محروم آیتالله مجتهدی میگفت من هر روز صبح که از خواب بلند میشوم قبل از آنکه به حسین سلام دهم اول به شهدای محلمان سلام میدهم که آنها سلام من را به دست امام حسین (ع) برسانند. چون خیلی مقام بلند است. اگر این اتفاق رخ دهد و کار من را بخرند یک صفحه، یک جمله از این پلاتوها را بخرند برای من خیلی ارزشمند است.»
پس از آنکه لوح سبز رنگ خادم افتخاری به فرزاد جمشیدی داده شد گفت: «بچههایم لوح تقدیرهایی که در این مدت گرفتهام را جمع کردهاند؛ اما همهاش رو هم دیگر طی این ۲۵-۲۶ سال به اندازه نقطه عبارت خادم افتخاری نیست. خدا کند این خلعت وکسوت برازنده من باشد. خدا کند که من را بخرد.»
مرحوم طباطبایی وصیت کرده بود میگفت آب زمزم هست و زمانی که میخواهید من را به خاک بسپارید مزار من را با آن آب متبرک کنید. بعد گفت نه دست نگه دارید. یک پارچه مشکی هم هست که در روضههای جدم در آن گریه کردم
بوسهای به نیابت معلولان بهزیستی و پدر و مادر
با آوردن پرچم حرم امام حسین (ع)، مسافری از کربلا برای زیارت رسیده آورده شده است جمشیدی در واکنش به آن گفت: «هر زمان که از طرف سازمان به کربلا یا مکه مشرف شدم آن زمان که پدر و مادرم زنده بودند میگفتم خدایا اینها پیر هستند و نتوانستند بیایند؛ اما من را فرستادند. روضهها و گریههای پدرم، نذری دادنهای تاسوعا و عاشورای مادرم که چقدر دقت میکرد همه چیز سرجای خودش باشد. یکسری بچههای بهزیستی هستند که من به آنها سر میزنم این بوسه از طرف تمام برو بچههای معلول بهزیستی و همه کسانی که دوست داشتند.»
او ادامه داد: «مرحوم طباطبایی وصیت کرده بود میگفت آب زمزم هست و زمانی که میخواهید من را به خاک بسپارید مزار من را با آن آب متبرک کنید. بعد گفت نه دست نگه دارید. یک پارچه مشکی هم هست که در روضههای جدم در آن گریه کردم… آن را هم با من دفن کنید. از همه ممنونم و از طرف پدر و مادرم بوسهای بر پرچم میزنم.» شما فقط حرم نساختهاید؛ دل ما را هم ساختهاید.
در پایان برنامه «نشان ارادت» با تقدیم شدن هدایای این برنامه شامل انگشتر سنگ مزار حرم سیدالشهدا (ع)، خاک تربت و آب سردآب حرم مطهر حضرت عباس (ع) است فرزاد جمشیدی گفت: «شبها و روزهای زیادی در مقابل دوربین نشسته و صحبت کردهام. سفرهای زیادی به شهرها و کشورها داشتهام؛ اما برنامه شما برای من یک حق الزحمهای بود که در این چند سال کار داده شد. این را زمانی دستم خواهم کرد که به کربلا مشرف شدم. دعا کنید امسال این توفیق را داشته باشم به عنوان سفیر رسانه به کربلا مشرف شوم. یک بار دیگر هم گفته بودم ما نمکگیر اشک همدیگر هستیم. یک تشکر هم از بچههای عتبات کنم و به آنها بگویم شما فقط آنجا را نساختهاید؛ دل ما را هم ساختهید. حق الزحمه خوبی بود و آدم به کارش در رسانه دلگرم میشود. من واقعا با هدایای خوبی که از شما در این برنامه گرفتم؛ گرمی دست مولا بر روی شانهام را احساس کردم.»
برنامه «نشان ارادت» به تهیه کنندگی پویان هدایتی هر روز ساعت ۱۷ از شبکه دو سیما با حضور هنرمندان، چهرههای بهنام، سوژههای اجتماعی، نخبگان، پیرغلامان، دختران قهرمان، کارآفرینان، خیرین و به همراه مردم عادی به مدت ۳۰ شب که از ۲۱ مردادماه ۱۴۰۲ آغاز شده است؛ پخش خواهد شد.