«داریوش» پایین‌تر از انتظارات مخاطبان

چرا اولین ساخته هادی حجازی‌فر در نمایش خانگی، نتوانسته موجی ایجاد کند و با استقبال فراوان مواجه شود؟

هادی حجازی‌فر پس از تجربه موفق «پوست شیر»، اولین سریال نمایش خانگی خود را با همکاری نوید محمودی تهیه‌کننده «پوست شیر»، در سکوت خبری جلوی دوربین برد. حضور محمودی در مقام تهیه‌کننده و نقش‌آفرینی بازیگران «پوست شیر» مانند ژیلا شاهی، مهرداد صدیقیان و خود حجازی‌فر در سریال «داریوش»، باعث شد که توقعات مخاطب از «داریوش»، تا حد «پوست شیر» بالا برود. این مجموعه از نظر بصری نیز یادآور «پوست شیر»است . ناگفته نماند، هادی حجازی‌فر هم به عنوان کارگردان، فیلمنامه‌نویس و بازیگر، مهره اصلی سریال است و سابقه خوب او در این زمینه‌ها نیز مخاطبان را نسبت به «داریوش» کنجکاو و امیدوار کرده بود. این مجموعه شروع غافلگیرکننده و قدرتمندی نداشت و اکنون پس از انتشار پنج قسمت، موجی میان مخاطبان ایجاد نکرده و انتظارات را نیز برآورده نکرده است.

باز هم قصه کینه و انتقام

سریال «داریوش» نیز مشابه مجموعه‌هایی که با محوریت موضوع انتقام و کینه تولید شده‌اند، قصه مردی را روایت می‌کند که پس از متهم شدن به قتل در جریان یک دزدی چندین شمش طلا، مجبور می‌شود ایران را ترک کند و پس از ۱۱ سال وقتی خبر می‌رسد خانواده مقتول رضایت داده‌اند و دیگر خطری «داریوش» را تهدید نمی‌کند، به ایران بازمی‌گردد، اما خانواده مقتول قصد انتقام دارند و معمای شمش‌های طلای مفقود شده همچنان باقی است. همان‌طور که پیش‌تر اشاره در شروع سریال نوشتیم، قصه «داریوش» ایده جدیدی نداشت و سرگذشت او شباهت‌هایی به گذشته «نعیم» در «پوست شیر» داشت، بنابراین «داریوش» شروع قدرتمندی که بتواند مخاطب را برای پیگیری قصه مشتاق کند، نداشت. این مجموعه فعلا تا قسمت پنجم نیز خوش‌ریتم و پراتفاق پیش نرفته است.

ضرباهنگ کند

پس از این شروع نه چندان قوی، ادامه روایت قصه با گره‌های جذاب و زنجیره‌ای از اتفاقات منسجم، می‌توانست کشش لازم را در مخاطب ایجاد کند، اما این اتفاق رخ نداده است. در پنج قسمتی که تا به حال منتشر شده است، بیشتر شاهد دعوای «بهرام» و «پسرخاله‌هایش» بر سر انتقام نگرفتن از «داریوش»، موضوع ترس «داریوش» از «بهرام» بوده‌ایم و قصه پیشرفت موثر و قابل انتظاری نداشته است. در انتهای قسمت پنجم دیدیم که «داریوش» با وعده تقسیم کردن شمش‌های طلا، تلاش کرد «وحید» (مهرداد صدیقیان) را با خود همراه کند، بنابراین شواهد سریال به مخاطب می‌گوید شمش‌ها را «داریوش» برداشته و این شخصیت به ظاهر ساده و ترسو، روی دیگری هم دارد، در نتیجه شاید این موضوع بتواند جان دوباره‌ای به قصه تزریق کند. باید دید سریال پس از قسمت پنجم چگونه پیش خواهد رفت.

شوخ‌طبعی بیش از اندازه

سریال «داریوش» قصه‌ای معمایی و کاملا جدی را روایت می‌کند، اما لحظه‌های بامزه زیادی در قصه وجود دارد که باعث می‌شود ارتباط مخاطب با فضای سریال و سکانس‌های خاص قطع شود و مخاطب را دچار سردرگمی کند. علاوه بر تعدد لحظه‌های بامزه، بعضی اتفاقات مهم «داریوش» در اوج التهاب نیز با چاشنی کمدی رخ می‌دهد. واضح‌ترین مثال این موضوع هم سکانسی است که «داریوش» پس از حمله «سهراب» و دارودسته‌اش به خانه دختر خود، با ریش نیمه تراشیده و چهره‌ای وحشت‌زده به خانه «وحید» پناه می‌برد و سعی می‌کند با درخواست یک تیغ از او، اوضاع را عادی جلوه دهد. مثال دیگر این موضوع، سکانسی در قسمت پنجم است، جایی که «لیلا» دختر «داریوش» اجازه نمی‌دهد پدرش وارد خانه شود و از پشت در با گریه و بغض می‌گوید به دلیل دروغ‌هایی که از او شنیده دلخور است. در حالی که شاهد لحظه‌ای احساسی هستیم و «داریوش» هم از رفتار دخترش متعجب و ناراحت است، ناگهان برای فریب دادن دخترش و تحت تاثیر قرار دادن او، ادای هق هق گریه در می‌آورد!

انتخاب نامناسب بازیگر

یکی دیگر از نقاط ضعف سریال «داریوش» مربوط به انتخاب بعضی بازیگران است. ژیلا شاهی که در فیلم «موقعیت مهدی» و نسخه سریالی آن «عاشورا» در نقش همسر هادی حجازی‌فر ظاهر شده بود، در «داریوش» نقش دختر او را بازی می‌کند. هرچند که به کمک گریم و طراحی لباس تلاش شده شاهی کمی جوان‌تر به نظر برسد، اما با توجه به اختلاف سنی نه چندان زیاد این دو بازیگر، در نقش پدر و دختر قابل پذیرش نیستند. از طرف دیگر ژیلا شاهی و مهرداد صدیقیان نیز در نقش عاشق و معشوق قصه، زوج مناسبی نیستند. فعلا اشاره‌ای به این موضوع نشده است که «وحید» با وجود بزرگ‌تر بودن «لیلا» قصد ازدواج با او را دارد، در نتیجه به عنوان یک زوج هم‌سن باورپذیر نیستند.