نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
رضا بابک اظهارکرد: جزو اولین آدم هایی بودم که به کمک چندتن از دوستانمان در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گروه تئاتر کانون را تاسیس کردیم.
بازیگر مجموعه تلویزیونی قصههای تابهتا (مرضیه برومند ۱۳۷۳–۱۳۷۴) گفت: کارهایی هست که مخصوص کودک خردسال است اما جدای از آن می توان کارهایی در زمینه سینما و تئاتر ساخت که کل خانواده را به سالن بکشانید یعنی متنی نباشد که فقط به درد بزرگسال یا آدم تحصیل کرده یا دانشجو بخورد.
بابک توضیح داد: یکی از اشکالاتی که در سالهای اخیر پیش آمده این است که تئاترها از خانوادهها تهی شده است. مثلا فقط قشر بسیار جوان یا دانشجویان به تئاتر می روند و چون بسیاری از این تئاترها پست مدرن است، خانواده به آن صورت نمی تواند با آن ارتباط برقرار کند درصورتی که می توان اثری تولید کرد که کار باشد و زیبا باشد و کیفیت داشته باشد و به درد خانواده هم بخورد.
بازیگر مجموعه تلویزیونی آرایشگاه زیبا (مرضیه برومند ۱۳۶۹) در پاسخ به این پرسش که چرا مجموعه زیزی گولو پرمخاطب و ماندگار شد، تصریح کرد: زیزی گولو داستان خاصی بود که توانست کودکان و حتی بزرگترها را با خود همراه سازد.
وی ادامه داد: من با مرضیه برومند کارهای بسیار زیادی داشتیم و قبل از انقلاب من بیشتر می نوشتم و مرضیه لطف می کرد و برای من بازی می کرد و حتی آن زمان در تصحیح بسیاری از متن ها به من کمک می کرد چرا که زبان و نثر خوبی داشت.
بازیگر مجموعه تلویزیونی گل پامچال (محمدعلی طالبی ۱۳۷۰) تاکید کرد: ابتدا قرار بود من یکی از نقش های فرعی مجموعه تابه تا یا همان زیزی گولو را بازی کنم اما به خانم برومند پیشنهاد کردم که بگذارد تمام نقش های فرعی را من در شخصیت های مختلف بازی کنم که همین هم شد و جز یکی که گرفتار شدم و زنده یاد جمشید اسماعیل خانی به جای من رفت و نقش دزد را بازی کرد من ۷ نقش را با گریم های مختلف که خیلی سخت هم بود بازی کردم.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا این مجموعه برای کودکان محبوب شد گفت: کودک وقتی همزادپنداری کند و مسائل خودش را در یک شخصیت عروسکی ببیند یا چیزهایی که ندارد را در تصویر بیابد و جسارت هایی را در آن شخصیت ببیند با خودش همزادپنداری می کند و به آن کاراکتر نزدیک می شود و وقتی نزدیک می شود آن را دوست خواهد داشت.
بابک در توضیح حال و احوال خود در روزهای آغاز سال جدید گفت: دو خواهر بزرگتر از خودم دارم که روز اول عید پیش آنها می روم و روز دوم می نشینم خانه و خواهرزاده هایم به دیدنم می آیند و بعضی از دوستان و بچه هایشان می آیند که عیدی بگیرند و خوشحال شوند.
بابک در پاسخ به این پرسش که به جز دید و بازدید در روزهای تعطیلات عید اوقات فراغت خود را چطور می گذراند، گفت: می نویسم، نقاشی می کشم، شعر می گویم، شعرهایم به انگلیسی ترجمه شده و صحبت کرده ام که دوزبانه چاپشان کنم.
وی ادامه داد: ۵۰ تا از اشعارم را انتخاب کرده ام که اینها ترجمه شده و اگر در دو صفحه چاپ شود یک کتاب ۱۰۰ صفحه ای می شود و طرح روی جلد را هم احتمالا خودم می دهم. اخیرا دوستی مجموعه قصه ای داشت که چون نقاشی می کنم من طرحی برای روی جلد آن دادم و خودش، دیگران و ناشر دوست داشتند؛ اسم این مجموعه قصه پدربزرگ مارمولکها بود که البته برای بچه ها نبود و این تجربه من را ترغیب کرد که طرح روی جلد کتاب شعر خودم را هم خودم بکشم.
بازیگر فیلم سینمایی گربه آوازخوان (کامبوزیا پرتوی ۱۳۶۹) تصریح کرد: گام برداشتم که چند کار کودک و نوجوان اساسی انجام بدهم ولی نشد؛ یکی از کارهای سابقم را چندین سال قبل سامان احتشامی آهنگسازی کرد و من اکثر دوستان همان زمان را جمع کردم و این را به صورت صدا درآورده ام و این صدا آماده است که بتوانیم با پلی بک به صورت اجرای زنده با تن پوش یا عروسک اجرا کنیم؛ اسمش کدو قلقلی و دیو بود که جزو اولین کارهایی بود که در سالن بزرگ تئاتر شهر روی صحنه رفت و با استقبال زیادی روبرو شد.
بابک در انتها خاطرنشان کرد: این روزها بیشتر در منزل هستم. گاهی با دوستان درد دل می کنیم و گل می گوییم و گل می شنویم و از غم و غصه هایمان می گوییم. می خواهیم از شادی بگوییم و آن را با دوستانمان قسمت کنیم اما هرچه از پی شادی می رویم از ما دور میشود.