سایه سنگین “تکرار تکراری‌ها” بر سر تلویزیون

یکی از معضلاتی که این روزها کاربران شبکه‌های اجتماعی دست روی آن گذاشته‌اند عکس‌هایی است که از بازیگران تکراری منتشر می‌کنند؛ گویی تهیه‌کنندگان برای آثار خود به عده محدودی از هنرمندان مراجعه می‌کنند و اصلاً خبری از استعدادهای جدید نیست.

سال گذشته چند سریال همزمان روی آنتن تلویزیون رفت که ظاهراً کاراکترهایش میان چند بازیگر ثابت تقسیم شده بود، مثلاً سوگل طهماسبی در خانه امن، بیگانه‌ای با من است و نجلا یا رحیم نوروزی در خانه امن، سرجوخه، بوم و بانو، سرزده، دخترم نرگس و بعدها «تمام‌رخ» و این روزها محمود پاک‌نیت با سه سریالِ «گیلدخت»،‌ «تب‌وتاب» و «آتش‌وباد» همگی در قاب تلویزیون اما با آثاری متفاوت همزمان ظاهر شدند.

همچنین مهران رجبی با «خوشنام»، «وضعیت زرد۲» و «آزادی مشروط»، فریبا متخصص با «برف بی‌صدا می‌بارد»، «آتش سرد» و «گیل‌دخت»، مجید واشقانی با «از سرنوشت۴»، «بی‌نشان» و «عملیات رعد»، کاظم هژیرآزاد با «بی‌نشان» و «بی‌همگان» و اکبر رحمتی با «آزادی مشروط» و «بی‌نشان» نیز از بازیگرانی‌اند که حضور پررنگی در تلویزیون داشتند، تاجایی که تکرار شدن این نام‌ها در برنامه‌های مختلف تلویزیون دستمایه شوخی برخی کاربران فضای مجازی شد،
به‌طوری که انگار قرار نیست بازیگر جدیدی به عرصه سریال‌سازی معرفی شود و یا حتی از بازیگرانی که سال‌هاست کاری نکرده‌اند در داستان‌های جدید استفاده شود. تجربه همکاری کارگردانان نیز با جمع خاصی از بازیگران، به این یکنواختی و گعده‌ای شدن هنرمندان کمک بیشتری کرده است به‌نحوی که انگار این دسته از سریال‌سازان ترجیح می‌دهند صرفاً با بازیگران خود کار کنند مگر اینکه شرایط طور دیگری رقم بخورد!
این درحالی است که در کاربلدی و حرفه‌ای‌گری این  بازیگران هیچ شکی نیست؛  اما همزمانی نقش‌آفرینی آنها در سریال‌های شبانه نیز به‌زعم مخاطبان جلوه خوبی به این موضوع نمی‌دهد، به‌نوعی باعث دلزدگی مخاطبان می‌شود، چون علاوه بر داستان سریال؛ قرار است اَکت ـ بازی ـ هنرپیشه به شخصیت داستان زندگی بخشد و اگر این زندگی همواره با بازی تکراری یک هنرمند باشد هیچ جذابیتی برای مخاطبان ایجاد نخواهد کرد.

بدون هرگونه گمانه‌زنی در مورد کیفیت این مجموعه‌ها، چنین رویه‌ای البته در سریال‌های شبکه نمایش خانگی هم شکل‌گرفت؛ با این تفاوت که شبکه خانگی به‌اجبار دست روی بازیگرانی اسم‌ورسم‌دار می‌گذارد تا به‌هرشکل ممکن ولو با قصه و فیلمنامه ضعیف، سود خود را به جیب بزند، همچنان که در بسیاری موارد ضعف قصه‌ها و کارگردانی بی‌کیفیت صدای مخاطبان این بخش را درآورده است.

اما واقعیت تلویزیون با وجود مواجهه با مخاطبان گسترده و به‌خصوص عام و همه‌گیرتر نسبت به  تولیدات پلت‌فرم‌ها کاملاً متفاوت است و گرفتارشدنش در دام این کرختی و یکنواختی می‌تواند به بروز چالش‌های آتی و روی برگرداندن مخاطبان از جعبه جادو منجر شود.

بررسی کامنت‌ها و نظرات مردمی در فضای مجازی نیز حکایت از این ماجرا دارد که اتفاقاً همین رویکرد اسباب شوخی‌ها و کنایات به این طیف از مجموعه‌ها و هنرمندان هم شده است، که اگرچه این نوشته‌ها شوخی شناخته می‌شوند اما واقعیت اینجاست که زنگ خطری از مهاجرت مخاطبان تلویزیون به سایر درگاه‌های پخش برنامه است و امروز صفر و یک‌های مجازی گزینه‌های بیشماری مقابلشان قرار داده است،
به همین دلیل در روزهایی که مجموعه‌های نمایشی متنوعی در سیما در حال ساخت و پخش است، دیدن چهره‌های تکراری و دست گذاشتن روی طیف قلیلی از بازیگران جای تعجب دارد، این در حالی است که هم‌اکنون بسیاری از هنرمندان خانه‌نشین‌اند که هم کیفیت کاری بالایی دارند و هم کمتر شاهد حضور آنان جلوی دوربین بوده‌ایم.

این انتقاد همواره مطرح شده است که مدام چند چهره دیده می‌شود از این سریال به سریال دیگر می‌روند و همه‌جا هستند و در مقابل هم عده زیادی بازیگر توانمند و خوش‌ذوق داریم که هیچ خبری از هنرشان در قاب تلویزیون نیست. یا در این میان، استعدادهایی هم روی صحنه تئاتر می‌روند که می‌توانند توانمندی‌شان را در قابِ سیما به نمایش درآورند و گروهی براین باورند که شاید این توجه اندک سازندگان سریال‌ها و مجموعه‌های نمایشی، فرصت را از این استعدادها گرفته است. 

هرچند نباید فراموش کنیم که در پاره‌ای از موارد حضور یک بازیگر با چند سریال مختلف در قالب تلویزیون طی یک دوره مشخص مربوط به انتخاب کارگردان یا استفاده از گروهی خاص بازیگران توسط آنها نیست، چون بعضاً می‌بینیم این سریال‌ها در سال‌های مختلفی تولید شده‌اند و اکنون تنها همزمانی پخش آنها دردسرساز شده و چهره‌های تکراری از جعبه جادو خارج شده است که باید مستقیم سراغ اشکال تنظیم کنداکتور پخش رفت، اما نباید فراموش کنیم که حتی اگر به این مشکل هم توجه داشته باشیم باز هم می‌بینیم برخی از تولیدات جدید درگیر چهره‌های تکراری هستند.

تکرار عوامل هم نگران‌کننده شده است

از سوی دیگر حتی اگر از تکرار چهره‌ها در سوژه‌های مختلف نیز بگذریم تکرار عوامل نیز امروز در نگاه مخاطب به چالشی جدی برای تلویزین تبدیل شده است، بنابراین کنار توجه به تنوع قالب‌ها و موضوعات، حتماً لازم است به تنوع در ترکیب عوامل و بازیگران هم توجه شود. ناگفته نماند کنارِ بازیگران تکراری با عوامل تکراری و لوکیشن‌های تکراری هم مواجهیم. با نگاهی گذرا به تیتراژ بسیاری از سریال‌ها و فیلم‌ها خواهید دید که از صداگذار و فیلمبردار تا گریمور و نورپرداز خیلی از آثار با هم مشترکند، یا لوکیشن‌هایی که تصاویر آن در فضای مجازی پخش شد که دو سریال در یک لوکیشن فیلمبرداری شدند!

پس حالا که به شباهت‌ها، سریال‌های تکراری و بازیگران و عوامل تکراری اشاره شد؛ لازم است سریال‌سازان با نگاهی به الگوهای جدید، پیچیدگی و کلاف سردرگم را چاشنی ترسیم فضای قصه، شخصیت‌پردازی کاراکترها و روایت داستان‌هایشان در دستور کار قرار بدهند به‌جای اینکه به کلیشه‌ها متوسل شوند و مسئولان در رسانه ملی به‌گونه‌ای در این زمینه گام بردارند که ناخواسته به چرخ باطل تکرار مکررات گرفتار نباشند، چرا که در این صورت است که سریال‌های تلویزیونی به یکنواختی می‌رسند و رفته رفته شاهد افت مخاطب می‌شود که متأسفانه در این زمینه خبرهای خوبی به گوش نمی‌رسد.

بد نیست سیاستگذاران رسانه ملی یا همان تلویزیون خودمانی مدنظر داشته باشند برای رهایی از این معضلات و حفظ مخاطب، این رسانه به فیلمنامه‌های قدرتمند و کارگردانان کارآزموده نیاز دارد که پیش از آن آثاری را از خود به‌جای گذاشتند که هنوز هم حتی تکرارشان گروه زیادی از مخاطبان را مقابل جعبه جادو میخکوب می‌کند و به این واقعیت مهر تأیید می‌زند که تا رسیدن استعدادهای جدید یا توجه کارگردانان به چهره‌های جدید بهتر است رسانه ملی از فیلمنامه‌های قدرتمند استفاده کند تا بلکه کشش داستان نقابی بر چهره بازیگران تکراری فعلی باشد.