نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
صر روز یکشنبه، ۱۰ دیماه فیلم «مقیمان ناکجا» در سینماتک موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش درآمد و پس از آن شهاب حسینی – کارگردان و بازیگر این فیلم – در جمعی صمیمانه با حضور هواداران خودش و نیز علاقهمندان به سینما پاسخگوی سوال آنها شد و توضیحاتی را هم درباره حرفهاش و نگاهش به وضعیت امروز سینما بیان کرد.
فیلم «مقیمان ناکجا» که چند ماه قبل در سینماهای هنر و تجربه اکران شد، جدیدترین تجربه شهاب حسینی در کارگردانی است که براساس نمایشنامه «مهمانسرای دو دنیا» از اریک امانوئل اشمیت ساخته شده است.
پیش از نمایش فیلم ویدیویی از صحبتهای این نمایشنامهنویس درباره فیلم حسینی پخش شد و پس از پایان نمایش آن هم که مدت زمانی بیش از ۱۲۰ دقیقه دارد، شهاب حسینی درباره ورود خود به عرصه کارگردانی با نام بردن از چند بازیگر مطرح هالیوود که کارگردانی و تهیهکنندگی را تجربه کردند، اظهار کرد: کمال در حرفه ما باید در روال نرمال خودش پیش رود و پس از عبور از مراحلی همچون بازیگری و کارگردانی میتواند به نویسندگی برسد که به نظرم در بالاترین درجه است. روال اصلی این است که باید در این کار پوست انداخت. ابتدای این حرفه بخاطر زرق و برق و شهرتش جذاب است و اتفاقا رسیدن به این لحظه، اصلا سخت نیست چون با یک اتفاق یا حتی پیشنهاد یک کارگردان در خیابان هم ممکن است یک نفر به این نقطه برسد ولی بعد که جلو میروی، میبینی اینجا جهان اندیشه است و اگرچه ظاهر و زیبایی میتواند موثر باشد، اما بدون اندیشه ماندگار نیست.
او برای رسیدن به اینکه فعالان جوان این حوزه در مسیر درستی پیش بروند، از آرزویی گفت که برای تأسیس یک مدرسه یا دانشگاهی تخصصی دارد تا در کنار تدریس واحدهای تخصصی سینمایی و هنری، شرایطی را در آنجا فراهم کند تا هر محصل یا دانشجو در چند ترم ابتدایی، فقط علوم انسانی را یاد بگیرد.
حسینی در توضیح این هدف خود با اشاره به دوران تحصیلش در مدرسه گفت: اگر درس نخوان بودنِ من فقط در یک جا کمکم کرده باشد، همان دوران دبیرستان بود که بخاطر تنبل بودن مجبور شدم در رشته علوم انسانی درس بخوانم. این علوم انسانی پایه علوم نمایشی و سینماست و در زندگی و جامعه هم کمک میکند.
این بازیگر در ادامه به شروع کارش اشاره کرد و افزود: من به بازیگری علاقه داشتم اما بدون کمک کسی و فقط با قیمومیت خدا در این حرفه کار کردم. در ابتدا کارم را با استاد فقید حمید سمندریان آغاز کردم و از او درسهای زیادی گرفتم. نسل من یک خوش شانسی بزرگ داشت که در عرصه هنر از سینما و تئاتر تا موسیقی شاهد حضور افراد یا بندهایی بودیم که دیگر تکرار نمیشوند. حتی در زمینه تولید سریال و برنامه هم همینطور بود و در دورانی که تلویزیون دو شبکه بیشتر نداشت ما آثار خیلی خوبی را میدیدیم.
حسینی در بخشی دیگر از این نشست به فیلم «مقیمان ناکجا» اشاره کرد و گفت: این سیاه مشقی که از من دیدید، برحسب یک نیاز از درون اتفاق افتاد. اولین تجربه من در این حوزه (کارگردانی) به این شکل بود که دوستی یک نمایشنامه به من داد و چنان تأثیری در من گذاشت که فیلم کوتاه «قرار ملاقات» را ساختم. بعد هم دکتر محمدهادی کریمی متنی (ساکن طبقه وسط) را به من دادند که دغدغه خیلی از آدمهای همنسل من در آن زمان بود. این فیلمنامه با آن اسم تعلیقی داشت که مثل یک بغض مانده بود و ۱۰ سال تلاش کردم تا تهیهکنندهای را راضی به همراهی کنم ولی کسی قبول نمیکرد.
ویدر این زمینه به دیدگاههای حاکم بر سینما اشاره کرد و گفت: تفکر در سینما صنعتی و بیزینسی است و اگرچه میتواند افراد را روی مدار نگه دارد ولی اقناع کننده نیست. حتی برای بازیگر هم اینطور نیست چون دوربین سینما خیلی بی حیا آدم را لو میدهد و اگر حرفی حتی خوب ادا شود ولی از ته قلب نباشد باز هم لو میروی.
شهاب حسینی در بخشی دیگر درباره اقتباسی بودن فیلمش بیان کرد: جای اقتباس را در سینما خالی میبینم در صورتی که آقای تقوایی و زنده یاد داریوش مهرجویی با فیلمهایی همچون «دایی جان ناپلئون» و «گاو» اقتباسهای ماندگاری را خلق کردند.
او با تاکید بر ادبیات غنی ایران و نیز با اشاره به اینکه در سفرهایش به امریکا به مخاطبانش میگوید که «شما از کشور من فقط همین را میدانید که در خاورمیانه است و نفت دارد ولی از ادبیاتش چیزی نمیدانید» افزود: من بر سر اینکه بعضیها خود را نویسنده و کارگردان میدانند بحث دارم چون نویسندگی حرفهای جداست. اغلب مشکل ما در سینمای امروز ما هم به فیلمنامه مربوط میشود. البته حتما خیلی از فیلمنامههای خوب هستند که مجوز نمیگیرند و من هم امیدوارم روزی بتوانم دو اثری را که از غلامحسین ساعدی مدنظر دارم، بسازم.
وی در این خصوص اشاره کرد که وقتی شبکه نمایش خانگی تشکیل شد این تصور را داشت که شاید آثاری در حد میانهی سینما و تلویزیون با تمرکز بر آثار ادبی در این شبکه ساخته شوند.