نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
پژمان بازغی اجرای این مراسم را به عهده داشت و در ابتدا خبر داد که مدیران موسسه تصویر شهر و پردیس سینمایی ملت تصمیم گرفتند نام سالن ۹ این سینما را علی نصیریان بگذارند.
همچنین در این مراسم از کتاب زندگی و آثار استاد علی نصیریان که به قلم نگار حسینی نوشته و توسط انتشارات فرهنگ معاصر منتشر شده است، رونمایی شد.
بازغی با بیان گزیدهای از تاریخچه زندگی علی نصیریان و تولدش در محله سرچشمه در سال ۱۳۱۳ و حضور در هنرستان گفت: نسل ما به همراه شهاب حسینی خیلی خوش شانسیم که در این دوره به دنیا آمدیم و تمام این بزرگان را از نزدیک دیدیم و از روی دستشان تقلب کردیم و از آنها درس آموختیم.
این بازیگر- مجری با ابراز امیداوری نسبت به اینکه نسل آینده احترام به بزرگتر و پیشکسوتان هنرهای نمایشی را یاد بگیرد، عنوان کرد: این نسل باید بداند که چقدر آقای نصیریان به سختی توانست جای خود را میان مردم باز کند و در بخشی از کتاب هم ایشان میگوید حتی جای نمایش هم نداشتیم و در خرابههای پارک شهر به همراه جوانان علاقهمند به تئاتر جمع میشدیم و تمرین میکردیم.
بیش از تکنیک بازیگری، از نصیریان رفتار و شخصیت آموختم
در ادامه شهاب حسینی روی سن آمد و با بیان اینکه خدا را شکر میکنم افتخار این را دارم که امروز اینجا باشم، افزود: صحبت کردن درباره استاد نصیریان مانند این است که یک برکه کوچک بخواهد درباره اقیانوس صحبت کند و کار سختی است. من خطاب به همنسلانم و نسلهای آینده صحبت میکنم؛ چنانچه دنبال یک الگوی مشخص، واضح، ملموس و قابل درک میگردید تا شکوه حضورتان را در فضای حرفهای رقم بزنید، آقای نصیریان بهترین نمونه چنین الگویی هستند.
حسینی درباره تجربه همکاری با نصیریان تشریح کرد: وقتی این افتخار را داشتم که در محضرشان در سریال شهرزاد شاگردی کردم و در تئاتر اعتراف به من اعتماد کرد، بیش از آموختن تکنیکهای بازیگری از ایشان منش، مرام، رفتار، ادب و شخصیت را آموختم. آقای نصیریان دردانهای هستند که همواره به وجودشان میبالیم و به قول پژمان عزیز خداراشکر میکنیم که هنگام تکامل شخصیت با وجود محدودیتها بزرگانی مانند نصیریان ما را پروراندند. استاد! امیدوارم سایه شما بر سر ما مستدام بماند.
نصیریان در بهترین فیلمهای مهرجویی نقشی اساسی داشت
در ادامه این مراسم بهمن فرمان آرا روی سن آمد و قبل از صحبت درباره نصیریان با یادآوری اینکه جای داریوش مهرجویی اینجا خالی است، گفت: آقای نصیریان سمبل فردی است که در اجتماع هم زندگیش و هم کار هنریش را همیشه درست کرده و حاشیه نداشته است. چیزی که امروز میبینیم، مردی است که باعث افتخار تئاتر مملکت ماست و بسیار مفتخریم که چنین شبی جمع شدیم از ایشان تشکر کنیم و برای کتاب نفیس چاپ شده خوشحال باشیم، اما خیلی چیزها باعث میشود که خوشحالی ما همیشه اشکالی داشته باشد.
او ادامه داد: علت صحبت درباره داریوش مهرجویی این است که در بهترین فیلمهای او، علی نصیریان نقش اساسی داشت و اگر فیلم گاو و کارهای ایشان را دیده باشید، میبینید که همیشه فرد مثبتی در این کارها بوده است. در مملکت چه میشود که به تمام بدن کارگردان ۸۵ ساله ایرانی چاقو بزنند، گلویش را ببرند و سلاخیش کنند؟! و نتوانیم درباره آدمی صحبت کنیم که در سینمای ما مهم بود و باعث شد سینما در مقاطعی به او تکیه کند. او سپس خطاب به علی نصیریان گفت: آقای نصیریان!.. ما جزو طرفداران ۱۰۰ درصد شما هستم و شما به من احتیاجی ندارید، چون خیلی مهم هستید و امشب جمع شدیم تا تشکر کنیم و امیدوارم من را هم مثل بقیه قبول کنید که برای دستبوسی آمدیم و به شما افتخار میکنیم.
نصیریان، کلیله و دمنه و قابوسنامه ایران است
در ادامه، علی دهکردی، مدیرعامل خانه سینما درباره علی نصریان گفت: کاش جای توسل به کلمات برای صحبت درباره نصیریان، دستگاهی وجود داشت که روی قلبمان بگذاریم و تمام آنچه در قلب و باطن ما درباره آقای نصیریان وجود دارد، شکل بگیرد. دهکردی با اشاره به تکنیک بازیگری نصیریان تشریح کرد: آقای نصیریان در استفاده از مجموع فنون بازیگری اعم از زبان بدن و احساس در جایگاه بینظیر و خارقالعادهای هستند. وقتی زیر پلک چشم آقای نصیریان در سریال شهرزاد تکان میخورد، قلب تماشاگر متوقف میشد.
او ادامه داد: میخواستم درباره آقای نصیریانی صحبت کنم که چون دست به قلم بردند، توانستند آثاری را خلق کنند که به قدری فاخر است که بزرگانی مانند مهرجویی وسوسه شدند تا نمایشنامه را به فیلم تبدیل کنند. وقتی به وجود کلی کسی مانند نصیریان فکر میکنیم، همه اینها در برابر شخصیت واقعی و مجموع حضور و وجودشان کم است؛ آقای نصیریانی که امروز کلیله و دمنه، قابوسنامه، عالیقاپو، سیوسهپل و تخت جمشید ایران و فخر هنر یکپارچه ایران است. اگر بازیگری است که هنوز نتوانسته در کنار آقای نصیریان بازی کند و از حضورش بهره ببرد، چیز بسیار مهمی در بازیگریش را کم دارد. اگر ایشان اجازه بدهند از طرف انجمن مفاخر از وجودشان تقدیر شود و آرزوی قلبی خودم این است که خورشید وجودشان منور و تابناک باشد و خوشحالیم که توانستیم با ایشان کار کنیم.
نصیریان بهترین الگوی نسل امروز و آینده است
داریوش مؤدبیان در ادامه گفت: این کتابی که خانم نگار حسینی آماده کردند و داوود موسایی ناشر آن بود و چندسالی به دلیل جمع آوری اسناد و مدارک طول کشید، تازه قدم اولی است که در زمینه تاریخ شفاهی برداشته شده است. تاریخ شفاهی باید مدون شود تا تأثیرگذار باشد. بسیاری از کتابهایی که راجع بازیگری، تئاتر و هنر و سینماست، به شکل خاطرهای است و هنوز بزرگان اهل فن بازیگری برای آماده کردن متنی تأثیرگذار، به سختی کاری را پیش میبرند. این کتاب به چهار سطح از کار آقای نصیریان در سینما و تلویزیون میپردازد و یک موضوع درباره آقای نصیریان مربوط به شخصیت والای انسانی ایشان میشود و آقای نصیریان بهترین الگو برای نسل ما و آینده است.
نصیریان: آرزوهای خودم را بازی کردم
علی نصیریان با تشکر از حاضران در جمع گفت: دوستان در این جمع صحبتهایی درباره من کردند که من اصلا آرزو نمیکردم و نمیکنم؛ چون از بچگی نمایش را دوست داشتم و مادرم ساز تنبک و دف میزد و بعضی اوقات که دف میزد با او آواز میخواندم و آنچه انجام دادم آرزوهای خودم بوده است و انتظار مدح و ثنا ندارم. آمدند گفتند که میخواهند خیابانی را به نامم کنند، اما مخالفت کردم؛ چون نویسنده بزرگی گفته وقتی رمان را خواندی بینداز و برو و ما هم همین طوریم. او با بیان اینکه علاقه به کارهای نمایشی از کودکی در من شکل گرفت، ادامه داد: پس از تشکیل گروه تئاتر در دبیرستان، به گروههای تئاتری برای اینکه بدانم کدام تئاترها شاگرد میگیرند، پیدرپی مراجعه کردم تا اینکه بالاخره جامعه باربد درخواست زد و به تئاتر سعدی رفتم.
نصیریان با اشاره به تشکیل تئاتر سعدی و حضور تأثیرگذار عبدالحسین نوشین به عنوان نقطه عطف تئاتر ایران، گفت: عبدالحسین نوشین- از اعضای حزب توده- از داخل زندان تنها کتاب تئاتر را نوشت؛ یعنی در سال ۱۳۳۰ فقط یک کتاب تئاتر داشتیم و اینها جزو تاریخ شفاهی ماست. این استاد عرصه هنر و بازیگری با بیان اینکه در آن زمان تئاتر سعدی مغایر با تئاتر لاله زاری بود، افزود: در کودتای ۲۸ مرداد تئاتر سعدی را آتش زدند و کلاسهای ما به هم خورد. پس از به آتش کشیده شدن تئاتر سعدی، به هنرستان هنرپیشگی رفتم و یک مدرسه تئاتر در ایران بود که سیدعلی خان نصر مؤسسه پرورش افکار را تأسیس کرد.
در آن زمان با تمام چیزهای سنتی مثل تعزیه و تخت حوضی مخالفت میشد؛ به عنوان مثال، تکیه دولت که یک جای تاریخی بود را کوبیدند و تبدیل به بانک ملی کردند. اینها جزو بیمبالاتیهای افرادی بود که در آن دوره حضور داشتند. در آن زمان نه رادیو و نه تلویزیون بود و همین تخت حوضی را در عروسیها به کار میبردند.
او درباره علت شکل گرفتن تعزیه گفت: واقعه کربلا را که روضهخوانها میگفتند، اما تعزیه بیشتر برای تأثیرگذاری تجسم وقایع کربلا روی مخاطب ساخته شد؛ چرا که تأثیر تجسم خیلی بیشتر از هر نوع نطق و خطابهای است. به همین دلیل بخشی از بدن اسب را رنگ قرمز میکردند تا تبدیل به ذوالجناح -اسب سیدالشهداء(ع)- شود و زمانی که او وارد مجلس میشد مردم از جا کنده میشدند و این تأثیر تجسم و هنرهای نمایشی است. بنابراین، تمام کارهایی که انجام دادم را خودم دوست داشتم و جزو آرزوهایم بود و منتظر مدح، تعریف و تمجید نبودم.
نصیریان تصریح کرد: هیچ کار دیگری در عمرم به جز بازیگری انجام ندادم و فقط مدت کوتاهی در مدرسه ابراهیم بنی احمد معلم شدم. یکبار جمشید شیبانی موقعی که آقای هالو را بازی کرده بودم، مرا در اداره هنرهای دراماتیک دید و گفت خودت بیا این را بساز و فیلمش کن؛ گفتم من کارگردان فیلم نیستم و بیشتر علاقهمند به بازیگری و ارتباط انسانی با تماشاگر هستم. به همین دلیل، تئاتر یک چیز غیرقابل تکثیر و شامل یک ارتباط منحصر به فرد انسانی دوطرفه است و از اول عاشق این موضوع بودم.
این مراسم با حضور تعدادی از چهرههای شاخص فرهنگی و سینمایی همچون شهاب حسینی، علی دهکردی، محمود دولت آبادی، بهمن فرمان آرا، داریوش مؤدبیان، جلال معیریان گوهر خیراندیش، محمد متوسلانی، پژمان بازغی، بانیپال شومون، بهروز رضوی، شمسی فضل اللهی، صبا سهیلی، بهاره افشاری، فرزین محدث، اسماعیل محرابی، ابوالحسن داوودی، بیتا منصوری، سهیل کریمی، علی نیک رفتار، احمد مسجد جامعی، علیرضا تابش، سیدجمال ساداتیان و داوود موسایی در سالن استاد نصیریان پردیس سینمایی ملت برگزار و در پایان از کتاب زندگینامه علی نصیریان رونمایی شد.