نادر سلیمانی: چتر «ساعت خوش» را سوراخ کردند/ با آثار چاپلین بغض می‌کنم

بازیگر فیلم «ضد» گفت: همه ما در «ساعت خوش» زیر چتر هم بودیم اما این چتر را سوراخ کردند؛ همین حالا هم اگر آن تیم جمع شود و اجازه کار به بچه‌ها بدهند، می‌تواند بالا بیاید و مخاطب داشته باشد.

نادر سلیمانی بازیگر فیلم ضد که این روزها در اکران آنلاین منتشر شده، درباره وضعیت سینمای کمدی ایران به خبرنگار سینمایی ایرنا گفت: مخاطب وقتی خوراکی در تلویزیون ندارد به سینما گرایش پیدا می‌کند. ذات سینما نیز تمایلی به طنز ندارد چرا که طنز با سیاست و دوگانگی همراه است که به شما غذای شیرینی را می‌دهد که ته آن تلخ است اما سینما همه را می‌جود و در انتها شیرینی را به مخاطب می‌دهد؛ چراکه هدف سینما، فروش است. نه در ایران بلکه در هالیوود هم اولین تهیه‌کننده‌ای که فیلمش فروش نداشته باشد، کنار گذاشته می‌شود.

با برخی آثار چاپلین بغض می‌کنم

سلیمانی ادامه داد: فرق کمدی و طنز به فاصله یک مو است. هدف طنز آگاهی رساندن همراه با لبخند است ولو اینکه انتهای داستان، مخاطب گریه کند ولی باید در انتهای طنز به تفکر رسید. به آگاهی درونی و بیرونی رسید. این طنز شما را می‌خنداند اما در نهایت به تفکر می‌رسید؛ مانند آثار چاپلین که سختی‌ها و تلخی‌ها را در قالب طنز نشان می‌دهد. خود من با برخی آثار چاپلین بغض می‌کنم.ما یک جامعه ۸۰ میلیونی با سلایق متعددیم. قرار نیست همه یک مدل کمدی را دوست داشته باشند

بازیگر مجموعه عید امسال با بیان اینکه ما در ارائه طنز به مخاطب عقب ایستاده‌ایم، گفت: ما به جای اینکه به طنز نزدیک شویم، بسیار دور شده‌ایم. نوع کمدی است که گاها مردم را اذیت می‌کند. خیلی ها هم به کمدی علاقمند هستند؛ کمدی بزن و بکوب را دوست دارند اما نوع این تقصیر مردم نیست. ما یک جامعه ۸۰ میلیونی با سلایق متعدد هستیم. قرار نیست همه یک مدل کمدی را دوست داشته باشند.

ساخت اثر طنز بر عهده تلویزیون است؛ از سینما توقع طنز نداشته باشیم

سلیمانی، ساخت آثار طنز را وظیفه تلویزیون دانست و افزود: نمی‌توان از مردم ایراد گرفت. جامعه ای که تحت فشار است ترجیح می‌دهد دو ساعت زمانش را به خندیدن اختصاص دهد. ساخت آثار طنز باری است که تلویزیون باید بردارد. تلویزیون باید سریال طنز بسازد اما آنها نیز قواعدی دارند که این کار را انجام نمی‌دهند.مخاطب وقتی خوراکی در تلویزیون ندارد به سینما گرایش پیدا می‌کند. ذات سینما نیز تمایلی به طنز ندارد چرا که طنز با سیاست همراه است. سینما همه شیرینی را به مخاطب می‌دهد چون هدف سینما فروش است

بازیگر سریال مسیر انحرافی ادامه داد: سینما خاص است اما تلویزیون، عموم مردم را به عنوان مخاطبش دارد. پس این وظیفه به دوش تلویزیون است که طنزهای فاخر بسازد و به فرزند من طوری آگاهی برساند که لبخند هم بزند. ما در تلویزیون دیگر این را نداریم؛ یک زمانی داشتیم اما دیگر نداریم.

سلیمانی درباره تطابق شرایط حال حاضر و بازتاب آن در فضای سینما گفت: روحیه فعلی مردم کمدی است تا طنز؛ چراکه از جملات قلنبه‌سلنبه سیاست خسته شده‌اند. یک اختلاس برای مردم عادی شده نه تنها برای مردم بلکه برای همه عادی شده است.

او با اشاره به یکی از برنامه‌های قدیمی مدیری که با اختلاس شوخی کرده بود، توضیح داد: در یکی از برنامه های مهران مدیری من جمله ای با این مضمون دارم: آمدیم کسی که اختلاس کرده بود را بگیریم اما از پنجره در رفت. آن طنز بسیار تلخ بود، بسیار هم دیده شد و دست به دست می‌گشت. مردم با تلویزیون و با مدیری زندگی کرده اند و قاعده آن زمان را دیده بودند. طنزی که شدیدا بوی طایفه‌گری می‌داد و با انتقادات زیادی همراه بود.

این بازیگر درباره آثار پیشین مهران مدیری و همکاری با او گفت: آقای مدیری طنز کار می‌کرد. عده ای طنزهای او را سیاسی عده ای هم کمدی تلقی می‌کردند.

هر کسی چوبش را بر سر «ساعت خوش» می‌کوبید

سلیمانی در پاسخ به اینکه چرا ساعت خوش آن طور از بین رفت، تشریح کرد: ضعف صداوسیما و شبکه بود که ما دیگر کار نکردیم. در هرجای دنیا که یک گروهی پا می‌گیرد، حمایت دولت همیشه زیاد می‌شود. حمایت باید آن‌قدر زیاد می‌شد که این اتفاق نیفتد. هر کس از هر جایی چوبش را بر سر ساعت خوش می‌کوبید.

بازیگر مجموعه ساعت خوش توضیح داد: وقتی همه پراکنده می‌شوند، دیگر جمع کردن آنها ساده نیست. اگر همین حالا مهران مدیری بگوید رضا عطاران بیا با من کار کن، او نمی آید چرا که هر کس سبک خودش را پیدا کرده و زیر چتر دیگری نمی‌رود. درحالی‌که همه زیر چتر هم بودیم اما یک نفر چتر همه ما را سوراخ کرد. همین حالا هم اگر آن تیم جمع شود و اجازه کار به بچه‌ها بدهند، آن تیم می‌تواند بالا بیاید و مخاطب داشته باشد.

وی شرایط زمانه کنونی را در این روند اثرگذار می‌بیند و ادامه می‌دهد: در حال حاضر زمانه آن قدر همه چیز را کوچک کرده که اگر فرصتی هم ایجاد شود، مغز ما زنگ زده شده و زیر بار حرف دیگری نمی‌رویم. وقتی کسی به نقطه‌ای می‌رسد، دیگر دوست ندارد از آن پایین بیاید. اینجاست که اختلافات و دیدگاه‌ها به وجود می آید و دیدگاه‌های جدید اجازه نمی‌دهد کنار هم باشیم.