هر چند وقت یک بار به «جنگل پرتقال» سر بزنید

منصور ضابطیان فیلم «جنگل پرتقال» را دارای فیلمنامه‌ای خوب و کارگردانی روان دانست که آدم تمایل دارد هر از چندگاهی دوباره به آن سر بزند.

منصور ضابطیان نویسنده، برنامه‌ساز، مجری و روزنامه‌نگار سینمایی درخصوص فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» گفت: بین فیلم‌هایی که در چند سال اخیر در سینمای ما ساخته شده، می‌توان گفت «جنگل پرتقال» جزو معدود فیلم‌هایی است که شهر به‌مثابه یک شخصیتِ محوری در آن پررنگ است. یعنی در فیلم‌های ساخته‌شده طی این سال‌ها کمتر پیش آمده که یکی از قهرمان‌های اصلی فیلم، شهر باشد.
 
وی افزود: برای مثال در فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» صفی یزدانیان تاحدی این تجربه را دیده‌ایم؛ اما در این فیلم تنکابن یا شهسوار به‌مثابه یک سوژه در نظر گرفته شده که گذشته‌ای دارد(گذشته شهر) و ما به آن رجوع می‌کنیم و همین‌طور به امروز آن‌ هم می‌پردازیم که این اتفاق یکی از نکات قوت فیلم محسوب می‌شود.
 
ضابطیان بیان کرد: یادآوری خاطرات دیروز، تصاویر به‌یادمانده، پنجره‌ای که دریا در آن گم و ساختمان بزرگی روبه‌روی آن ساخته شده، دیوار بزرگی که حتی دیگر دریا هم از آن قابل مشاهده نیست. گویی آدم‌ها با رویا، یا بهتر است بگویم خاطره دریا، همچنان معامله و تجارت می‌کنند درحالی‌که دیگر از آن پنجره، دریایی دیده نمی‌شود؛ در مجموع، ایده شهر در «جنگل پرتقال» را بسیار دوست داشتم.
 
این مجری در ادامه خاطرنشان کرد: از طرف دیگر، با توجه به اینکه فیلم خرده‌قصه‌ها، خرده‌روایت‌ها و شخصیت‌های مختلفی دارد و بخش‌های متنوعی از وجود هرکدام از ما را به نمایش می‌گذارد، شاید هرکدام از بینندگان این فیلم با توجه به ویژگی و تعلقی که به هر نسل دارند، می‌توانند خودشان را در گوشه‌ای از آن پیدا کنند؛ از نگاه حکیم‌وار استاد قدیم دانشگاه، که حالا پیرمردی است تا حتی شخصیت اصلی فیلم و خصوصا دانشجویان جوان، ایده خوب و استفاده بجا از کلاه خلبانی در مهمانی‌شان. آنها نماینده بخش بزرگی از جامعه هستند که نوع دیگری فکر می‌کنند.
 
نویسنده کتاب «برگ اضافی» به بخشی از ویژگی شخصیت اصلی فیلم اشاره کرد و گفت: شاید بتوان گفت «جنگل پرتقال» یک نوع نقد در مقابل کمال‌گرایی است که به عنوان بیماری بسیاری از مردم در جهان می‌توان از آن نام برد. کمال‌گرایی یک نمایشنامه‌نویس که نمایشنامه‌ای نوشته و فقط خودش آن را خوانده و تصور می‌کند هر کس آن را بخواند متوجه خواهد شد او چه شخصیت بزرگی است و چقدر خوب می‌نویسد؛ اما خودش از قضا آن را در شرایطی می‌خواند که به‌ هیچ عنوان شرایط کمال‌گرایانه‌ای نیست.
 
وی ادامه داد: تناقض بین تفکر شخصیت اصلی فیلم (سهراب) و آنچه به آن عمل می‌کند بخش دیگری از فیلم را روایت می‌کند و از نظر من این بخش هم خیلی جالب بود.
 
تهیه‌کننده و کارگردان برنامه «رادیو هفت» راجع به انتخاب بازیگران «جنگل پرتقال» عنوان کرد: یکی دیگر از نقاط قوت فیلم، استفاده از بازیگرانی است که چندان چهره نیستند و ما را درگیر شهرت و سابقه خیلی قوی بازیگری خودشان نمی‌کنند. نمی‌دانم این اتفاق آگاهانه بوده است یا بنا به هر دلیلی اما در اختیار فیلم قرار گرفته است.
 
ضابطیان در پایان تاکید کرد: «جنگل پرتقال» با فیلمنامه خوب و کارگردانی روانی که دارد از آن دست فیلم‌هایی است که آدم تمایل دارد هر از چندگاهی دوباره به آن سر بزند؛ شاید این تمایل به علت تعلق خاطر من به آن موقعیت جغرافیایی باشد؛ اما از برخی کسانی که مانند من علاقه زیادی به شمال کشور ندارند هم سوال کردم و متوجه شدم که فیلم و این موقعیت برای آنها هم دلپذیر است و از آن راضی بوده‌اند.