همه توصیه می‌کنند مالک را آزاد کنم!

از بازیگران پرکار سینما و تلویزیون است که بیش از 3دهه در ژانرهای مختلف اجتماعی، کمدی، تاریخی و دفاع‌مقدس ایفای نقش کرده، اما این فقط یک وجه زندگی حرفه‌ای سیدجواد هاشمی است.

از بازیگران پرکار سینما و تلویزیون است که بیش از ۳دهه در ژانرهای مختلف اجتماعی، کمدی، تاریخی و دفاع‌مقدس ایفای نقش کرده، اما این فقط یک وجه زندگی حرفه‌ای سیدجواد هاشمی است. او سال‌هاست در قامت تهیه‌کننده، نویسنده و کارگردان نقش پررنگی در سینمای کودک و نوجوان کشورمان داشته است. به بهانه حضور در مجموعه زخم‌کاری۲ و ساخت قسمت دوم شهر گربه‌ها با این هنرمند گفت‌وگو کرده‌ایم.

شنیده‌ایم این روزها مشغول ساخت فیلم «شهر گربه‌های ۲» هستید. این کار در چه مرحله‌ای قرار دارد؟
این پروژه در مرحله اصلاح رنگ و صداگذاری و تقریبا آماده اکران است.

پس به‌زودی شهر گربه‌های ۲ را در سینما می‌بینیم؟
نه به این زودی‌ها. به‌دنبال اکران مناسب برای بازگشت حداقلی سرمایه هستم؛ چون همانطور که می‌دانید کارهای فانتزی مثل شهر گربه‌ها بسیار پرهزینه هستند.

این بازگشت سرمایه در پروژه شهر گربه‌های یک رخ داد؟
نه متأسفانه. به دلایلی ازجمله پخش نشدن تیزر از تلویزیون، حذف و اصلاح ترانه‌های فیلم و… سرمایه‌‌اش را بازنگرداند؛ با اینکه جزو چند فیلم پرفروش سال۱۴۰۰ بود. برای ساخت شهر گربه‌های۲، سال۹۹ خانه‌ام را ۵۰۰میلیون تومان فروختم؛ درحالی‌که الان همان خانه چند میلیارد قیمت دارد، اما در نهایت این فیلم ۲میلیارد می‌خواهد فروش کند. با این وضعیت دیگر نمی‌توانم فیلم بسازم.

پس کلا اوضاع فروش فیلم‌ در سینما چنگی به دل نمی‌زند؟
بله، دقیقا همینطور است. فیلم جزیره فضایی هم که جزو ۱۰فیلم پرفروش سال۱۴۰۱ بود، نتوانست پولش را برگرداند.

اما فیلم فسیل که شما هم در آن بازی کرده‌اید، نزدیک به ۳۰۰میلیارد تومان فروش داشته و همچنان رکورددار است.
بله، چون مردم دنبال خندیدن هستند و می‌خواهند اوقات‌فراغت‌شان را به تفریح بگذرانند؛ پس فیلم‌های کمدی را دوست دارند. فسیل یک فیلم کمدی خوب است که از ظرفیت‌های کمدی در سینما حداکثر استفاده را کرده. حالا دوستان سعی کردند کمتر در آن دخالت کنند. اما قرار نیست که فقط فیلم کمدی ساخته شود. بسیاری از کسانی که به سینما نمی‌روند، فیلم‌هایی مثل فسیل را دوست ندارند، می‌خواهند یک فیلم اجتماعی ببینند که حتی پا به پایش گریه کنند و تخلیه شوند؛ پس باید برای همه سلایق فیلم خوب ساخته شود و اگر سیاستگذاران سختگیری‌ در ممیزی را کم کنند، این اتفاق می‌افتد.

در چند سال اخیر ۷فیلم در ژانر کودک و نوجوان ساخته‌اید. چرا به این ژانر علاقه‌مند شده‌اید؟
ما در این ژانر به‌شدت با کمبود مواجهیم. بدون اغراق می‌گویم فیلمسازان ما باید در سال حداقل ۱۰۰فیلم کودک و نوجوان بسازند؛ یعنی هر ۳روز یک فیلم کودک باید تولید شود، اما دلمان خوش است که سالی ۱۰فیلم کودک داریم و هر ۳‌ماه یکی از آنها را اکران می‌کنیم.

بپردازیم به سیدجواد هاشمی بازیگر که این روزها به‌شدت پرکار است؛ چه در سینما، چه سریال‌های تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی.
الان چون ۳سال است که فیلم جدیدی نساخته‌ام، پیشنهادهای بازیگری را قبول کردم وگرنه همیشه پیشنهاد بازیگری داشتم و رد می‌کردم، اما از آنجایی که زندگی و فیلمسازی خرج دارد، باید بازی کنم.

در فیلم‌های کمدی و جدی بازی کرده‌اید. اولویت‌تان کدام است؟
در کارهای کمدی هم جدی بازی کرده‌ام. اگر به فیلم‌هایی مثل اخراجی‌ها و فسیل دقت کرده باشید، شخصیتی که بازی کرده‌ام کاملا جدی بوده؛ چون در کنار یک شخصیت کمیک باید یک آدم جدی وجود داشته باشد که آن شخصیت کمیک، برجسته شود؛ درست مثل شخصیت جدی‌ای که در کنار هارولد لوید یا چارلی‌‌چاپلین قرار می‌‌گیرد تا آنها برجسته شوند. اما از نظر ژانر برایم فرق نمی‌کند؛ هم کمدی و هم جدی را دوست دارم.

پیش آمده از بازی در نقشی پشیمان شوید؟
بله، خیلی وقت‌ها پیش آمده نقشی که بازی کرده‌ام را دوست نداشته‌ام، ولی هیچ‌وقت به زبان نمی‌آورم؛ چون مثل این است که آدم بدِ بچه‌اش را بگوید.

کدام نقش‌تان را بیشتر دوست داشتید؟
بازی در نقش شهید احمد کشوری در مجموعه تلویزیونی سیمرغ را بیشتر از همه دوست داشتم. در فیلم‌های سینمایی هم افق را به‌خاطر اقبال مردم بیشتر می‌پسندم و اخراجی‌ها را هم به‌دلیل اینکه مورد علاقه مردم بود، دوست دارم.

کدام نقشتان بیشتر به شخصیت سیدجواد هاشمی شباهت داشته است؟
بیشتر از همه در اخراجی‌ها شبیه شخصیت واقعی‌ام هستم؛ آدمی که به‌خاطر اشتباه بچه‌ها خودش را تنبیه کرد و بشین و پاشو رفت. این نقش را به‌خاطر تفاوتش دوست دارم؛ اینکه آدم جایی قرار گیرد که از خودش بگذرد، ولی بتواند هدایت کند. در زندگی واقعی هم به‌خاطر حمایت از یک‌سری آدم‌ها بارها و مکرر مورد عتاب و خطاب قرار گرفته و حتی تهدید به ممنوع‌الکاری و ممنوع‌التصویری شدم.

این روزها خیلی‌ها سریال زخم‌کاری را دنبال می‌کنند و شما هم جزو نقش‌های اصلی قصه‌ هستید، اما این سریال برخلاف سری اول، انتظار مخاطبان را برآورده نکرد. چرا؟
من یک چیزی را به شما خیلی قاطع عرض کنم؛ در همه جای دنیا فصل یک فیلم‌ها و سریال‌ها از فصل دوم‌شان بهترند؛ چون در فصل یک آفرینش می‌بینید؛ پدیده‌ای که در آن شخصیت‌ها آفریده می‌شوند و رشد می‌کنند و شما با رشد و تعالی آنها زندگی می‌کنید. فصل یک زخم کاری هم به‌خاطر آفرینش یک قصه و طرح، جذاب‌تر است؛ البته اینکه در بحث فنی آقای مهدویان موفق‌تر بوده یا خیر را اجازه بدهید من حرفی درباره‌اش نزنم؛ چون در نهایت مردم مهم‌ترین داوران آثار هنری هستند.

خب، شما به‌عنوان نویسنده و کارگردان، این سریال را نقد کنید.
به‌نظرم بیشترین مشکل در فصل دوم زخم‌کاری به فیلمنامه برمی‌گردد. نوشته نسبت به قسمت یک آن قدرت حادثه‌پردازی و تنوع در لوکیشن را ندارد. شاید در حبس بودن مالک هم که آن نیز تقصیر من است (با خنده) دلیل کم شدن جذابیت قصه باشد؛ چون مردم دوست دارند مالک وارد قصه شود و بار درام قصه را به دوش بکشد؛ نه پسر و همسر مالک و نه حتی طلوعی که تازه با او آشنا شده‌اند.

چه بازخوردی از این سریال گرفتید؟
مردم با وجود نظرات متفاوت این سریال را دوست دارند و دنبال می‌کنند و هر جا مرا می‌بینند توصیه می‌کنند که مالک را آزاد کنم. باور کنید روزی نیست که این موضوع را به من گوشزد نکنند. همین دیروز کنار خیابان ایستاده بودم یک ماشین ترمز کرد و راننده با صدای بلند گفت: «آقا سید… مالک رو آزاد کن… .» یکی دیگر هم گفت: «آقا سید تو رو خدا آخر زخم‌کاری چی می‌شه؟» منم گفتم: «تموم می‌شه…»

خب، چرا مالک را آزاد نمی‌کنید؟
(می‌خندد) در نخستین فرصت آزادش می‌کنم.

کدام وجه از زندگی هنری‌تان را بیشتر دوست دارید؛ بازیگری، کارگردانی یا تهیه‌کنندگی؟
عاشق نویسندگی هستم. با اینکه نوشته‌هایم جزو ضعیف‌ترین بخش کارهایم است، اما از نویسندگی بسیار لذت می‌برم؛ اول نویسندگی را دوست دارم، بعد کارگردانی و در مرحله آخر بازیگری و تهیه‌کنندگی. درواقع بازیگری می‌کنم که پول دربیاورم و بتوانم کارهای خودم را بنویسم و بسازم. معتقدم نویسنده خلق می‌کند و کارگردان پرورش می‌دهد؛ حالا بماند که در ایران مثل همه جای دنیا نویسنده معمولا مظلوم واقع می‌شود.

با این همه مشغله وقت فراغت هم دارید؟
خیلی کم. اگر وقتی پیش بیاید سری به فضای مجازی می‌زنم و بیشتر رخدادهای خبری و هنری را دنبال می‌کنم. گاهی فیلمنامه‌ها را می‌خوانم. شاید کمتر کسی پیدا شود که هم اجرا کند و هم تهیه‌کننده، نویسنده، بازیگر و کارگردان باشد و شاگرد تربیت کند.

تربیت شاگرد؟
بله، من در جوانی معلم بودم و معتقدم معلمی بهترین و شیرین‌ترین نقش در زندگی واقعی من بوده است. با وجود اینکه سال‌هاست رسما معلم نیستم، اما هر روز بخشی از وقتم را به مشاوره تربیتی شاگردان گذشته‌ام می‌گذرانم؛ چون فکر می‌کنم آدم حرافی هستم و حداقل این کار را خوب بلدم.

این روزها مردم و جامعه هنری داغدار مرحوم مهرجویی هستند. از این هنرمند درگذشته خاطره‌ای دارید؟
متأسفانه با مرحوم مهرجویی کار نکرده‌ام فقط در مهمانی هنرمندان ملاقاتش کردم که به شوخی گفت: «تو همیشه در فیلم‌ها شهید می‌شوی و من تا حالا در فیلم‌هایم شهید نداشتم وگرنه حتما دعوتت می‌کردم و…» روز خاکسپاری هم به‌دلیل بیماری نتوانستم به بهشت زهرا(س) بروم و ادای احترام کنم.

یک آرزو کنید.
آرزو می‌کنم برای همه کودکان دنیا شرایط به صلح و لبخند فراهم شود. این آرزویم اصلا سیاسی نیست و کلی گفتم؛ یعنی حرفم هم کودکان غزه است و هم همه بچه‌های دنیا؛ چون من ۳۰سال معلم بودم و عاشق بچه‌ها هستم و این عشق باعث شده آرزو کنم لبخند روی لب‌های کودکان در سراسر دنیا باشد.