نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
آخرین باری که اکبر عبدی را در نقشی دیدید که تحسینش کردید کی بوده؟ بیش از یک دهه قبل و در سال ۱۳۹۰، عبدی در نقش مادر رضا عطاران در «خوابم میاد» ساخته خود عطاران بازی کرد و از سیامین جشنواره بینالمللی فجر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. از آن تاریخ به بعد شاید تنها نقشآفرینی مهم عبدی بازی در نقش حاج یوسف «رسوایی» (مسعود دهنمکی، ۱۳۹۱) بوده است. ظرف این ۱۲سال عبدی در بیش از ۲۰فیلم بازی کرده که در خاطر کسی نمانده، اما حتما از نظر مالی برای او آورده کلانی داشته که پذیرفته در این همه فیلم بد و ضعیف بازی کند و اعتباری را که در دهههای ۱۳۶۰و ۱۳۷۰تا اوایل دهه ۱۳۸۰داشت، ازدسترفته ببیند. عبدی که سابقه کار با داریوش مهرجویی (اجارهنشینها)، ناصر تقوایی (ای ایران)، علی حاتمی (مادر، دلشدگان)، ابوالحسن داودی (سفر جادویی)، محمدرضا هنرمند (دزد عروسکها)، بهروز افخمی (روز فرشته) و همایون اسعدیان (مرد آفتابی) را دارد و نقشهای خاطرهانگیزی مثل ملیجک در «ناصرالدین شاه، آکتور سینما» و اکبر در «هنرپیشه» را بازی کرده، از اواسط دهه ۱۳۸۰تقریبا به هیچ پیشنهادی نه نگفت و ترجیح داد تا وقتی که میتواند در هر فیلمی حاضر شود. این انتخاب عبدی است و نمیتوان به او خرده گرفت. در همان سالهای اوجش هم عبدی در کارهای ضعیف و بیارزش هم بازی میکرد، اما چون به بازیگری باور داشت، فرصت حضور در کارهای بزرگان سینما را از دست نمیداد. او مشتاق خلق شخصیتهای جدید بود و هر نقشی را فرصتی میدید تا در تواناییها و تجاربش دست به اکتشاف بزند و از دل مصالحی که در اختیار دارد، شخصیت تازهای بیافریند. به مرور زمان، با تغییر ارزشهای جامعه و با بالا رفتن سن عبدی، این انگیزه در او ضعیف و ضعیفتر شد. عبدی دیگر شوقی به کشف و آفرینش ندارد. او به کارمندی بدل شد که برایش فرقی نمیکند در کجا حاضر باشد، فقط میداند باید حاضر باشد و کارت بزند و حقوق و مزایایش را دریافت کند. بهتدریج که شور و شوق عبدی به بازیگری از دست رفت، تواناییهایش هم ته کشید. «معجزه عشق» که این روزها روی پرده است، گویای همین ته کشیدن است.